درسال ۱۹۴۴،ژنرال های متحدین ،دور هم جمع شدند تادر مورد نقشه های جنگی شان برای حمله به نورماندی بحث کنند. دوایت دی ، آیزنهاور ، فرمانده ی ارشد، بعد از شنیدن این که هر ژنرال چگونه می خواهد سربازان اش رابه میدان جنگ بفرستد ، با عصبانیت مشت های اش را گره کرد ، ایستاد و تکه ای نخ راروی میز قرارداد.
گفت : >.اقایان این نخ را می بینید ؟نخ مثل ارتش است . اگر آن را از پشت هل بدهید ، به دو تکه تقسیم میشود وبه هیچ جا نمی رسید . برای آن که نخ را جلو برانید باید ازجلو بکشیدش تاشما رابانظم و تزتیبی کامل دنبال کند.
مابایداین درس ارزشمند رهبری کسب و کار رااز دوره ی پیش دبستانی یاد می گرفتیم . پیش دبستانی یاد تان هست ؟ آن سال های اولیه ی آموزش که ما مهارت های اولیه ای یاد گرفتیم مثل به اشتراک گذاری ،یک دقیقه بیش تر نشستن و داستان کلاسیک >> دستان ما برای کتک زدن نیستند .<<
در ضمن جایی بود که یاد گرفتیم تادر خطی مستقیم راه برویم .هنوز می توانم صدای دلنشین خانم مورو ا بشنوم که می گفت :بسیارخب، اقاپسرها ودختر خانمها ، بیاید صف ببندیم .<<نزدیک درکلاس می ایستاد و ما پشت سراو صف می بستیم. دست کوچک یکی از دانش آموزان را می گرفت وهمه ی ما این کارمی کردیم . خانم مورو در کلاس را بازمی کرد و بدون هیچ واهمه ای ما را به صف از بین راهروها به مقصد هدایت می کرد.
ایا خانم مورو پشت ما می ایستا و فریادمی زد : >. بروید << ؟ نه
ایاکنارما می ایستاد و سعی میکرد هرحرکتمان را کنترل کند ؟نه .
جلو حرکت می کرد،مسیر را نشان می داد و سر هر پیچ به ما می گفت :>> پشت سرم بیاید. <<
مطمئنا”ان هایی که درسازمان شما هستند ،دانش آموزان پیش دبستانی نیستند ، ولی اصول رهبری همان است . اگر می خواهید سازمان تان راجلو ببرید ، نمی توانید فقط سخنرانی کنید وبگویی:: بروید. فقط باید بگویید : >> مرا دنبال کنید<< و حرکت تان را به آموزشی برای بقیه تبدیل کنید.
برای رهبری کسب وکار فقط باید بگویی: مرا دنبال کنید .حرکت خود را به آموزش تبدیل کنید .
دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی