رهبری کسب و کار پیشرفت بدون پسرفت

29 سپتامبر 2016 بدون دیدگاه

 

 

تا حالالاس وگاس رفته اید ؟

فکر می کنم اولین سفر به لاس وگاس برای همه یک جور باشد.هواپیما شروع می کند به فرود و شماباانتظار دیدن چراغ های نئونی ، ساختمان های عجیب و آدم هایی که از در و دیوار سیرک اویزان شده اند ، از پنجره بیرون را نگاه می کنید.

درعوض ،چیزی نمی بینید به جزکیلومترها ردیف خانه که همه سایه ی قهوه ای و استخری به رنگ آبی کریستالی دارند و ناگهان متوجه قضیه ای میشوید .این جامردم زندگی میکنند.

در سفر اخیرم وقتی هواپیمابرای فرود نهایی درفرودگاه اماده میشد ، داشتم دیدگاه جدیدی در مورد آن هزارخانه پیدا می کردم .به این شهر امده بودم تا با مدیر عامل یک شرکت مولتی میلیاردی ، یک ناهار کاری داشته باشم.این شرکت شهرهایی رامی ساخت، مثل همین شهری که ازاسمان هابه نظر  می امد.

مدتی بودمنتظر ملاقات بااین شخص بودم. چون تاجایی که به من مربوط می شد،سوپر استاری موفق بود.درزماندیدار ما ،شرکت اش بیش از ۱۶هزار کارمندداشت و باسرعتی نفسگیر داشت رشدمی کرد. روزی بیش۲۰۰  خانه می ساختند.می توانید حتی تصورش رابکنید؟سعی کنیدبرای لحظه ای پیشرفت یکی از آن خانه های بزرگی رادرنظربگیرید که در حومه ی شهرقرار داشتند .محله  ای زیباکه پرازبن بست است وسقفهای رنگی شان تا بی نهایت رفته اند. در ذهنتان ساختید؟

حالا تصورکنیدکه فقطدر۲۴ ساعت این محله ساخته میشود.انگاریک ارتش کوچک هرروزبرای انجام این کاربسیج میشود.

وقتی مدیر عامل ناهار سفارش داد ، سعی کردم بفهمم مدیریت چنین رشدی چه جوری ممکن است؟چند متغیر رادرذهن ام مرور کردم. آدم هایی که بایدمدیریت شوند ، نقشه برداری وجوازساخت ،پیچیدگیهای زمان مقرر شده وسرمایه ی عظیمی که احتیاج است .

دیگرنمیخواهداز مسایل،مشکلات و مسوولیتهای ساخت وسازهای جدید بگویم . وقتی درمورد چیزهایی فکرمی کردم که برای حفظ یک شرکت باچنین سرعتی احتیاج بود، سر گیجه گرفتم.خیلی مسائل ممکن بود اشتباه ازآب دربیاید .محدویتهای زیادی ممکن بودوجودداشته باشد.

بااین حال وقتی این قضیه را با این سوپراستار ساخت وساز درمیان گذاشتم،انگار تعجبن کرد. حتی برای اش مهم هم نبود.از نظرش فقط یک عامل میتوانست رشد شرکت اش  محدودکند.خودش .

گفت : تنهاعامل محدو کننده ی رشد وپتانسیل شرکت،جاه طلبی مالک اش است.من محدودیت هستم.بازار ، موقعیت  وهمه چیز آن جاست . من هستم که باید سرعت راتنظیم کنم،موانع رابردارم، منابع گیر بیاورم و مذاکراتی کنم تا شرکت سریع تررشد کند.<<

ادامه  داد: >>به عنوان مدیر عامل مهم ترین عاملی که باید مدیریت کنم ، خودم هستم. اگر  این کاردرست انجام دهم ،همه چیز سر جای اش قرار  می گیرد . ( بگذارید  منظورش را واضح تر بگویم : قرارگرفتن همه چیز سرجایی خودش<< این کار برای این آدم یعنی در آمدیک میلیارد دلاری درسال )

این مکالمه ی ساده نظرم را برای همیشه در مورد لاس و گاس و چگونگی در نظر گرفتن خودم به عنوان رهبرکسب و کارعوض کرد.

هر وقت  هواپیمادرارتفاع کمی ازفرودگاه لاس وگاس قرار می گیرد ،از پنجره نگاهی می اندازم به بیرون و آن شهر نا منظم را می بینم. این شهردیگر برای ام دریای بی مفهومی ازخانه های به رنگ بیابان نیست ،نمایش جاه طلبی های یک مدیراست.

وبه خودم یادآوری می کنم : به عنوان یک رهبرکسب و کار، تنهاعامل محدودیت هستم.

تنگنا یا محدویت رشدهر سازمانی  رهبرآن است.

انجام  دادن کاری که آن مدیر عامل برای شرکتی درآن ابعادانجام میداد ،نیازمند رهبری جدی ست .ولی چیزی که درمورد سازمان اش ومحدویت های اش  گفت  فقط برای شرکتهای میلیارد دلاری صادق نیست . درمورد هر شرکتی صدق می کند ،از جمله شرکت خودشما.

این قضیه در هر دوره ای هست .هیچ استثنایی ندارد.توانایی مدیریت تان بیشترین محدودیت در مسیر رسیدن به خواسته های تجاری تان است. این همان مهارتی ست که مشخص می کندایامی توانید این قطاروحشت رابه یک موشک به مقصد ماه تبدیل کنید یانه ؟

این فصل به آن موارد اساسی میپردازدکه احتیاج دارید تامطمئن شید  محدودیت تان سقف اسمان است.نه توانایی رهبری تان درکسب و کار .

 

دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی

ارسال این مطلب به تلگرام

telegram
برچسب ها :