قبلارهبر کسب و کارمترادف بود با مدیر و رییس ،ولی حالا دیگر اینجوری نیست .رییس، باقدرت،ترس و دستورریاست می کند : >> تواین کار را می کنی، چون گفته ام ، من رییس هستم . <<
همه از روسا بدشان می اید ، رییس نباشید.
مدیران چه طور؟ان ها سعی می کنند آدم رابا انگشتری های برنجی، کارت های هدیه ی استارباکس یا اعطای موقعیت خاص به انجام کاری تشویق کنند : اگر چیزی راکه می گویم انجا دهی ،من فلان چیز را به تو می دهم. <<
مدیران مسخره هستند. مدیر نباشید .
پس چه باید باشید؟
مشخص است که این رهبری کسب و کار مثل تربیت پدر شما نیست .ولی متاسفانه تمام آن چیزی ست ک اغلب مامی دانیم . رهبری کسب وکارهمان چیزی ست که طی بزرگ شدندیده ایم . امروزمابه طور ناخودگاه الگوها و رفتارهای مدلهایی راتکرار میکنیم که تجربه شان کرده ایم. ما ازمهارت های رهبری کسب وکاردر قرن بیستم استفادهمی کنیم تا درقرن بیست ویکم مدیریت کنیم … وتعجب می کنیم که چراجواب نمی دهد.
پس چه باید بکنید ؟
تغییر دهید . منطبق شوید . به شخص جدیدی تبدیل شوید.بهرهبر کسب وکار درقرن بیست و یکم بدل شوید .رهبران کسب وکار درقرن بیست ویک ،رییس نیستند. مدیر نیستند.باز ماندگان عصری قدیمی نیستند.
به معنای واقعی،رهبر کسب وکار هستند.چون چهار مساله ی متمایزکننده ی رهبران عالی رادرک کرده اند و به آنها عمل می کنند.
دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی