رهبران کاری را که متداول نیست انجام می دهند

29 سپتامبر 2016 بدون دیدگاه
رهبری

“مسوولیت پذیری باید کار خوبی باشد”

چند بار تا حالا این جمله را شنیده اید؟ چند بار این جمله را گفته اید یا آرزو کرده اید که مسوولیت جایی را به عهده بگیرید؟

حالا مسوولیت یک شرکت به عهده ی شماست.

با این حال، وقتی واقعا” به رهبر کسب و کار تبدیل  می شوید، فوری می فهمید رهبری کسب و کار همیشه آن قدرها هم خوب نیست. این کار، اسان یا تفریحی نیست. سخت است و این سختی فقط از نظر ساعت کار طولانی یا پر کاری نیست بلکه این کار از نظر احساسی دشوار است.

مدیر عامل شرکت استار باکس، هاوارد شولتز، در جولای سال ۲۰۰۸ مدتی طولانی وقت گذاشت برای فکر کردن در مورد تعدیل هزاران کارمند و تعطیلی ۶۰۰ فروشگاه که هفتاد درصدشان در چندسال اخیر ساخته و افتتاح شده بودند. به ان روز، دردناکترین روز زندگی حرفه ای اش می گوید: “تصمیم گیری برای تعطیلی ان همه فروشگاه سخت بود، ولی بحث فروشگاه نبود، بحث آدم ها بود.”

لحظه ای که به افراد حاضر در شعب مختلف خبر را اعلام کرد، این جوری توصیف می کند: “آن لحظه برای من خیلی احساسی بود، نمیتوانستم خودم راکنترل کنم. به مردمی نگاه می کردم که ده – پانزده سال می شناختمشان و وقتی از ان ها میخواستم ازان جا بروند، واقعا” قلبم شکست.”

میدانست این تصمیم باعث از بین رفتن شهرتش میشود، به ویژه برای آنهایی که زندگیشان خیلی زود تحت تاثیر این تصمیم قرار می گرفت و تغییر می کرد. ولی در ضمن میدانست که این تصمیم درست است و باید بر ای نجات شرکت و اینده اش این کار بشود.

گفت: من زیر بار مسوولیت نجات شرکت رفتم. به خاطر حفظ و درنهایت بهبود شرایط شرکت، باید تصمیماتی احساسی و به شدت مسوولانه میگرفتم که خلاصه بگویم، باعث به هم ریختن زندگی مردم می شد.

شما هم شاید در شرایطی قرار بگیرید که باید تصمیمات سختی بگیرید. شاید مجبورشوید تصمیمی دشوار بگیرید مبنی بر ترک یک شبکه ی بزرگ بازاریابی وپخش. مثل مایکل دل که تصمیم گرفت محصولاتش را از فروشگاه های والمارت جمع کند و تمرکزش را بگذارد روی الگوی فروش مستقیم به مشتری. تصمیمی که صنعت فروش کامپیوتر را در سال ۱۹۹۳ متحول کرد.

شاید مثل مدیرعامل سابق مکدونالد، جیم اسکینر، مجبور شوید تا مرکز سود دهی فعلیتان را تعطیل کنید. او در سال ۲۰۰۶ تمامی سهام متفرقه ی مک دونالد، از جمله برند چیپاتل و بقیه ی کسب وکارهای غیر مک دونالدی رافروخت تا “عوامل متفرقه” را از بین ببرد و به اصول کار باز گردد. در طول مدیریت اسکینر، سود بیش از دو برابر شد.

شاید مجبور شوید مثل استیو جابز دست به کار شوید و کل خطوط تولید را متوقف کنید. او این کار را وقتی کرد که رهبری شرکت اپل تقریبا ورشکسته ی سال ۱۹۹۷ دوباره به او سپرده شده بود. این مثال و بقیه ی تصمیمات سخت، شرکت اپل را جلو برد تا درنهایت به عنوان با ارزش ترین برند دنیا شناخته شود.

مطمئن باشید اگر نام رهبر کسب و کار را یدک بکشید، باعث ناراحتی یک عده خواهید شد. نسبت به عملکرد ضعیف افراد به صورت نامناسبی برخورد خواهید کرد، افراد خوب را اخراج  می کنید. اصول را از بین خواهید برد، کارهای شخصی رامتوقف خواهیدکرد و به دموکراسی رای خواهید داد.

کل این مسائل احتمالا باعث نامحبوبی خواهد شد.

ولی هدف رهبر کسب و کار، دوست داشته شدن نیست. رهبری کردن است. انجام کارهای درست است. و کار درست، کار محبوبی نیست .

 

دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی

ارسال این مطلب به تلگرام

telegram
برچسب ها :