چیزی که اسم اش را گذاشته ایم دوران مدرن به۶ هزار سال اخیر مربوط می شود و به شروع تاریخ ثبت شده برمی گردد. شاید شش هزار سال طولانی به نظربرسد ،ولی بشر اززمان های خیلی دورتری دراین دنیا حضورداشته است.
صد هاهزارسال قبل ازان انسان ها وجودداشته اند،ولی شرایط خیلی فرق داشته.
درآن سالها مغزماباید برای محافظت جلوی خطر های جدی همیشگی، حواساش جمع بود.خطراتی مثل شیرها،گربه های وحشی کمین کرده بین علف های هرز ، پلنگ هایی که بین درختها پنهان شده بودند یاحتی خطراتی ازطرف قبایل همسایه.باوجود خطراتی که درهر گوشه وکنار منتظرنشسته بودند ، انسانهای موفق شدند تولید مثل کنند که به بهترین شکل تهدیدها راکنترل کردند وسریع واکنش نشان دادند .اگر نمیتوانستید تهدید را زود شناسایی کنید ،ناهاریکی دیگرمی شدید.خطرهای زیادی وجود داشت و مابه خاطراین ضرورت به گونه ای تبدیل شدیم که درشناسایی تهدید ها و واکنش نشان دادن به آن ها مهارت خوبی به دست آوردیم.
آن خطر های مرگبار و دام امروز و در محیط روز مره تهدید مان نمی کنند. ولی بخش زیادی ازمغز اولیه مان هنوزباقیمانده و باحواس جمع به کارش ادامه میدهد .هنوزدارد کارکردش را دنبال میکند وباهمان سیستم عصبی مشابه و به تهدید ها واکنش می دهد .الان تنهامشکل این است که سیستم عصبی ما جای شیر ، گربه ی وحشی و پلنگ ، چیز دیگری رابه عنوان تهدید در نظر گرفته.
واکنش ترس وفرار که مغزما موقع روبه رو شدن باشیری غران به اجدادمان می داد ،همان علامتی ست که حالامابانگاه کردن به تلفن قبل از تماس بامشتری احساس میکنیم. واکنش وحشت مغزی که باحمله ی یک قبیله کوچک جنگوبه خویشا وندان باستانی مان به وجود می آمد،درست همان واکنش مغزی ست که با ایستادن جلوی گروه کوچکی برای ارائه ی مطالب حس می کنیم.همان نشانه های عصبی وهشداردهنده ای ست که مغزباستانی ما وقتی اجدادمان به طرزاسیب پذیرانه ای دریک دشت می ایستا دند،به وجود می آورد. این همان مکانیسمی ست که مسوول احساس ما موقع ایستادن روی سن،جلوی یک گروه بزرگ است .
به همین خاطراست که واکنش های ترس نا مناسبی جلوی فعالیت های مدرن وبی معناازخودمان بروز می دهیم .مابرای گذراندن یک زندگی مدرن ازابزارهای باستانی استفاد می کنیم.
واین یعنی وقت امروزی کردن مغزهای مان است.
دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی