اگرتاحالابه یک سیرک باسبک قدیمی رفته باشیدیااز تلویزیون دیده باشید ،پس احتمالاباتصویرکلاسیک آموزش شیرها آشنایید. یک مردشجاع با تاکسیدونی قرمز وکلاهی بلند وارد قفس سلطان جنگل میشود.
شیر ،قد مربی رابرانداز میکند.سریعتر وخشن تراست.به عنوان سلطان جنگل دربالاترین نقطه ی زنجیره ی غذایی ست،عضلانی ست دندان ها وچنگالهایی دارد به تیزی تیغ.
مربی شیر چه طور ؟
یک چارپایه دارد.
همین.فقط یک چار پایه ناقابل سست و بی دوام.
بله. مربی فقط بااستفاده ازآن چارپایه نه تنهامی تواند ازخودش جلوی شیر محافظت کند، که در واقع ،کنترل اش هم می کند.
چه طور ممکن است که مربی شیر بتواند بایک چار پایه و یک شلاق نازک یک شیر را کنترل کند ؟
جواب این است که شیر هر کدام از آن چهارپایه را به عنوان چهارعامل تهدید کننده ی جدا وهمزمان میبیند.جلوی ان چهار تهدید حتی سلطان جنگل هم درمانده می شود.مغزابتدایی اش نمیتواند بامساله کنار بیاید یاتصمیم بگیرد.بنابراین خیلی ساده تسلیم ان چهار تهدید طاقت فرسا می شود.رام رام .
ماهم به همین شکل واکنش نشان میدهیم . ما هم از >. سندرم شیر <<رنج می بریم .به عنوان یک کارفرما درهر زمان یاصداها اولویت بالقوه روبه رو میشوید . تماس های فروش راشماپیگیری می کنید؟ ایمیل ها راچک میکنید ؟ بافروشنده تماس می گیرید ؟ به استدامی های جدید رسیدگی میکنید ؟با محصول جدیدی کارمیکنید که خارج از برنامه است ؟ در هر لحظه انتخابهای زیادی هست و به نظرمی رسد همه شان مهم اند.ولی وقتی اولویت های زیادی داشته باشید ، مثل شیر فقط بایک وسیله، فلج(رامومطیع) می شوید. انتخاب و محدودکردن اولویتهایتان مهمترین چیزی ستکه در قطارکارافرینی دارید.
اگرمتوجه شدیدکارتان رانمیتوانید درست انجام دهید ،یعنی اولویتهایزیادی دارید.اگر فکرمی کنیدوقت کافی ندارید ،یعنی اولویت هایتان را درست تعریف نکرده اید.درواقع ،هر وقت احساس فشار کردید ، به احتمال زیاد به خاطرنداشتن اولویت های مشخص است.
هر وقت احساس فشار کردید، به احتمال زیاد به خاطرنداشتن اولویت های مشخص است.
بگذارید بین کارهای حیاتی واولویتهای حیاتی فرق بگذارم.کارهای حیاتی کارها یی هستند که برای موفقیت سازمان یارسیدن به اهداف باید برایشان وقت بگذارید.اولویتهای حیاتی حیطه های تمرکز وکارهای روزانه یافصلی هستند که برای رسیدن به اهداف باید انجام شوند.
سه کار حیاتی من درمجله ی ساکسس اماده کردن مطالب اصلی برای مخاطبان ،تولید محتوا ، ویرایش وتنظیم آن،و ارائه ی محتوا در رسانه های اجتماعی ست.در حالیکه اولویت حیاتی من در هفته ممکن است شامل اماده سازی مطالب اصلی،تأئید نهایی مجله قبل از چاپ وامده شدن برای برنامه تلویزیونی باشد. کارهای حیاتی ،آن چندتانقش معدود فوق العاده مهم تان هستند واولویت های حیاتی ،کارهای مهمی هستند که برای کامل کردن آن کارهای حیاتی روی شان تمرکزمیکنید .
حالا وقت رد کردن است به چشم خودم دیده ام که یکی از موفق ترین ادم های دوران ما از این اصل دقیق استفاده کرده است .اگر از خودتان می پرسید چگونه روش تربیت شیر را وارد کسب و کار تان کنید، نمونه ی خوبی درادامه ارائه شده است.
بعد از آن که مصاحبه ای اختصاصی با سرریچارد برانسون داشتیم، یک شرکت از ماخواست تااز طرف ان ها با سر ریچارد تماس بگیریم وبخواهیم در کنفرانس آن هاصحبت کند.۱۰۰ دلاربرای سخرانی اصلی گذاشته بودند کنار . ماکه خواستیم لطفی کرده باشیم،از یکی از کار کنان مان خواستیم نظر سر ریچارد راجویاشود.دفتر کار او مطلقااین پیشنهاد رارد کردند. ان شرکت بدون اینکه ناامید شود، بازهم پیشنهادش را برای یک سخنرانی یک ساعته به۲۵۰ هزار دلار رساند.باز هم با سرریچارد در میان گذاشتیم واوفوری رد کرد.
بازقیمت را بردند بالا ورساندند به ۵۰۰ هزاردلارو کنارش یک جت شخصی برای امدن اش درنظرگرفتند.سرریچاردگفت:نه، به این انجا که رسید ، قضیه حیثیتی شده بود ،بنا براین ان شرکت یک چک سفید امضاء پیشنهادکرد.>> بگذارید خودش عددش راتعیین کند <<
بازماپادرمیانی کردیم>> این مشتری هرقدرلازم باشد، می دهد.چه قدرلازم است که سرریچارد به این کنفرانس بروند؟
این عین جوابی است که ازدفتر کار انها دریافت کردیم
>> مبلغ مهم نیست. الان ریچارد تمرکزش راگذاشته روی سه اولویت استراتژیک وفقط به ما اجازه داده تا وقت اش را درگیر چیزی کنیم که واقعا به آن اولویت ربط داشته باشد.و صحبت در موردمبلغ به این اولویتها ربط ندارد .
همین است.
اولویت های مشخص،کنترل شده و استوار .
هیچکس نمی تواندشیر ی به نام سرریچارد برانسون را رام کند . باهیچ مبلغی رام نمیشود .
دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی
