معیار حیاتی شما

29 سپتامبر 2016 بدون دیدگاه

همین اواخربود که بایکی ازدوستان ام  قرار شام گذاشته بودم .بحث مابه شغل من وبه ویژه به اهداف مالی من ازکسب و کاررسانه ای مجله ی ساکس کشید.من باجزییات،برنامه ام رابرای تبدیل شدن به یک تجارت مولتی میلیون دلاری برای اش توضیح دادم.که چطوربه درآ مدی مشخص برسم،وازاستراتژی ام گفتم برای دوبرابرکردن آن وبعد ،باز دوبرابر کردن اش

بعد ازمدتی طولانی که فقط من صحبت کردم واوحرفها ی ام رامی شنید، مکثی به وجودآمد.پرسید : چرا؟

تعجب کردم : >.یعنی چی چرا؟<<چونمی توانم.چونبایداین کاررابکنم. چون می خواهم اینکار بکنم.

جوابداد: می دانم.ولی چرا؟ مساله پول است؟

مساله پول نبود.هیچ وقت مساله پول نبود.بله،وقتی بحث کسب و کارپیش می اید ،تمام معیار های پیروز ی رام یدانم.ولی وقتی  بحث دلارها وسنت های واقعی پیش  می اید ،اقتصاد  شخصی من را همسرم اداره میکند.برای من به دست آوردن معیارهایعنی کسب موفقیت، نه پول جمع کردن.

بعد،دوستام چیزی گفت که دنیای ام راکمی تکان داد.گفت : پس داری معیارهای اشتباهی رادنبال میکنی .

گذاشتم قبل ازجواب دادن حرف اش راسبک وسنگین کنم.دارم معیارهای اشتباهی رادنبال میکنم ؟درست بود.همی نالان درباره ی دوبرابر کردن درامد م به او گفته بودم، درحالی که  زیاد به درآمد  اهمیت نمیدادم.

همین طورکه داشتم فکرمی کردم،اوادامه داد:چراای نکار رامیکنی؟

 

فوری جواب داد :اثرگذاری.می خواهم روی زندگی وآینده ی مردم اثرمثبت بگذارم.نیازی نداشت فکرکنم.

دوست ام جواب داد:خب اندازه گیری اش کن.

هه !.چه میدانستم حق داشت.برای من افزایش اثرگذاری مهم بود، نه پول.وقتی این قضیه رافهمیدم،همه چیزعوض شد.

به پایگاه مشتری یان ام بادقت بیشتری نگاه کردم وگروهی راکه می دانستم بیشترین اثررا روی شان دارم، جداکردم. به ان ها موقعیتهایی دادم برای عمیقتر شدن. روشهایی که باآن می توانستم اثربیشتری روی کار ،سلامت،اموراقتصادی وروابط شان داشته باشم.اثرگذاری به چیزی تبدیل شدکه برای سرکارامدن یاتعطیل کردن سراغ آن می رفتم .این معیار به من  می گفت کی به اهداف ام نزدیک تر ی ااز ان دورمی شدم.

اثرگذاری شدمعیار اصلی من.

سنجیدن ،نقش کلیدی درقطار وحشت کارافرینی دارد.اول ازهمه نشان تان می دهد که کی ازمسیرخارج شده اید.آخرین باری که شما قطاروحشت بامسیرصاف دیدید کی بود؟

از اول تاآخر، پیچ وخمهای غیر منتظرهای وجوددارد .بن بستها ، مسیرهای معکوس ودالبری شوکه کننده. هروقت مسیر  انحراف داشت،باید مسیرتان را دوباره تنظیم کنید تابرگردید به مسیر اهداف تان. درغیراین صورت شاید به جایی برسید که کلا باچیزی که برنامه ریزی کرده بودید ،فرق داشته باشد.

ولی برای این کار ،اول بایدبفهمید که ازمسیرخارج شده اید،تا دوباره شروع کنید.

نکته ی دوم این است که سنجیدن اجازه می دهد مسیرتان رااصلاح کنید.وقتی از مسیر خارج می شوید  باید بدانیدچه مسیری رادنبال کنید. بعضی وقت ها بایداز مسیر خارج شوید تامانعی رادور بزنید  وسنجیدن دوباره برمی گرداند تان به مسیر .در آخر هم اینکه وقتی به نقطه ی پایینی مسیرمی رسید وهمه چیزتیره و تار به نظر می رسد،سنجیدن  ثابت می کند که درحال پبشرفت هستید. مطمئنا شایدبه مقصد نهایی نرسیده باشید،ولی مسیرزیادی رفته اید. تصورکنیددرشهری دارید رانندگی می کنید وندانید کجاهستید. سنجید ن مثل جی پی اس وکیلومتر شماربرای شماعمل میکند.

درست مثل پزشکی که علائم حیاتی سلامتی تان را می سنجد ،شماهم باید معیارهای حیاتی خودتان، تیم تان وکسب وکارتان رامشخص کنید و روی شان  نظارت داشته باشید.درست مثل مرگ وزندگی خیلی ضروری  ست که این معیار ها را شناسایی کنید  وحواستان جمع انها باشد.

باید پنج-شش معیاری راپیداکنید که اطلاعات حیاتی رابرای کنترل پیشرفت کسب وکار وتصمیم گیریهای کار امد خلاصه  می کند.باید به دقت تصمیم بگیرید معیارهای حیاتی کسب وکارتان چه چیزی هستند.شاید معیار های شبیه این هاباشند.

معامله های جدید فروش

قراردادهای فسخ شده

مقدارکلی نقدینگی

مقدار کلی مبلغ قابل پرداخت

مقدارکلی پرداختیها

 

 

همیشه لیست بالارا به چند معیار معدود خلاصه  میکنم که معیارهای بالاراهم درخودد ارد.مثلا :

انتخاب پایگاه اطلاعاتی جدید از مشتریان .

ملاقات های حضوری فروش.

بازید های فروشگاه /وبسایت.

همیشه معیارهای معدودی هستند که درنهایت به چند معیاری تبدیل  می شوند که درطول مسیر ، دنبال شان  می کنید.

بعد ، یک قدم بیش تر برمی دارم،درست مثل  جوئل آستین. و  می بینم آیا می توانم تنهایک شاخص مالی پیداکنم یانه. این یعنی کار آمدترین ومشخص ترین معیاری که  درصورت رشد به عاملی تبدیل میشود که بیشترین کمک را به بیش ترشدن عدد های دیگر  می کند.حالا تنهاکاری که بایدبکنم ، دیدن ، نقشه کشیدن ، برنامه ریزی ،فکر  بکر کردن  و تمرکزروی  کار هایی ست که میتوانی مبرای  جلو بردن آن یک معیار نجام دهیم. یک  مثال بسته به نوع کسب وکار تان می توان این باشد:انتخاب پایگاه اطلاعات مشتریان جدید.

داده های قبلیتان به شما میگوید که برای هر پایگاه اطلاعاتی جدیدی که ازمشتریان به دست می اورید ، می توانید روی  ایکس درصد  ملاقات  ها به درصد معامله ها ، می توایند فروش تان را  پیش بینی کنید.

می توایند براساس ارزش میانگین سفارش های تان ، در آمدتان را  پیش بینی کنید.حالا شما  عددهایی را در اختیاردارید که برای نشان دادن جریان پول نقد، پول نقد موجود در بانک  و بقیه ی معیارهای کلیدی می خواهید.تمام این معیار ها نتایج طبیعی   تنهایک شاخص  مالی از انتخاب پایگاه اطلاعاتی مشتریان هستند.آن تنها شاخص مالی را کنترل کنید ، بسنجید ،نظارت کنید  و آنرا جلو ببرید و این جوری  میتوانید کل معیار های کلیدی  کسب و کارتان را کنترل کنید وجلو ببرید.

تمام اینها را می شود روی یک برگه ی کاغذ کنترل  وسنجید و مهم هم نیست که شرکت تان چه اندازه ای داشته باشد.

 

دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی

ارسال این مطلب به تلگرام

telegram
برچسب ها :