تشخیص دادن اینکه آیا کسی واقعا اعتماد به نفس دارد یا خیلی خوب بلد است عدم اطمینانش را پنهان کند، کار مشکلی ست چون برخی اوقات افرادی که خیلی پر سر و صدا و شلوغ هستند، بیشتر از بقیه خجالتی هستند.
در روانشناسی، اصطلاح عزت نفس برای وصف بهایی که شخص برای خودش یا برای ارزشهای شخصیاش قائل است، به کار می رود. عزت نفس شامل باورهای مختلفی مثل طرز فکر فرد در مورد ظاهرش، باورها، احساسات و رفتار می شود و نشان دهنده ی این است که چقدر نسبت به خودتان، کارتان و رابطههایتان مطمئن هستید. وقتی باورتان نسبت به تواناییهایتان کاهش می یابد، این قضیه می تواند باعث تحلیل ذهنتان شود و در مواقعی می تواند باعث ناامنی و احساس عدم اطمینانتان شود و در طول زمان این احساس می تواند بد و بدتر شود.
در نهایت ذهن ما شروع به مرتبط کردن آن احساس با جنبه های دیگر زندگیمان می کند. قبل از اینکه بدانیم، این احساس شک و عدم اطمینانی که از یک حادثه ی کوچک سرچشمه گرفته بود، روی کل زندگی و اعمالمان تأثیر می گذارد. بنابراین تشخیص علت مسائل مرتبط با آن سخت می شود.
در اینجا پنج راهکار برای حذف این تردید و عدم اطمینان به شما داده می شود و این گونه اعتماد به نفس شما نیز افزایش می یابد.
-
نقاط ضعف خودتان را با نقاط قوت دیگران مقایسه نکنید
وقتی عزت نفس بالایی نداشته باشیم، یک شخصیت آسیب پذیر از خودمان می سازیم که از شرایطی که در آن هستیم و افرادی که دور و برمان هستند، تاثیر می پذیریم. وقتی وارد اجتماع می شویم، معمولا به این فکر میکنیم که چقدر دیگران در انجام کارها مهارت دارند و ما این گونه نیستیم. مثلا می گوییم: “اوه این فرد خیلی بهتر از من حرف می زند”، “او اعتماد به نفس بیشتری نسبت به من دارد”، “آن رهبر جذبه و نفوذ خیلی زیادی (نسبت به من) دارد” و….
متأسفانه، ما بدون توجه به اینکه دور و برمان چه کسانی هستند، مدام در جستجوی این هستیم که چه نقص ها و کمبودهایی داریم. به مرور زمان این روند باعث می شود ذهنتان قدرتهای شما را نادیده بگیرد و شما را در حالت انفعال ذهنی قرار دهد که این حالت می تواند موجب اضطراب و کاهش بازده و عملکرد شما شود.
اینکه قدرت ها و توانایی های دیگران را ببینید و درکشان کنید، یک امر ضروری ست. به جای دیدن آنها به چشم یک رقیب، آن را به چشم یک فرصت برای ارتقای مهارتهای خودتان ببینید. این دیدگاه، رفتار و طرز برخوردتان را عوض خواهد کرد، ذهنتان را آرام می کند و کمکتان می کند تا احساساتتان را کنترل کنید. ذهن شما با تکرار، می آموزد بنابراین داشتن این دیدگاه به صورت مداوم باعث می شود تا ملکه ی ذهنتان شود. همیشه این را به خودتان بگویید که: “اگر شما باهوش ترین فرد در یک اتاق هستید، پس بدانید که در اتاق اشتباهی آمده اید.”
-
از حس عدم اطمینانتان به نفع خودتان استفاده کنید
این حس ها درست است که لذت بخش نیستند ولی یک علامت و نشانه هستند. یادآوری تفکرات، احساسات و اعمالتان در مراحل مختلف زندگی، می تواند مسائل و مشکلات اساسی شما را آشکار کند.
زمانی، من با یکی از مراجعینم صحبت می کردم و متوجه این نکته شدم که او سر کار و هنگامی که کنار همکارانش است بسیار با اعتماد به نفس است ولی در رابطه ی احساسی اش احساس ناامنی می کند. تشخیص مسائلی مانند این مورد سخت است ولی لزوما به این معنی نیست که با فرد اشتباهی در رابطه هستید. ما دریافتیم که آن خانم، دوست دارد که از وی قدردانی شود و این قضیه به او احساس خوبی می دهد و یکی از مهم ترین ارزش هایش است. اگر از او به خاطر اعمالش یاد شود، باعث می شود که احساس باارزش بودن بکند.
خوشبختانه او کارش را به خوبی انجام می داد و توسط همه تحسین و تمجید می شد. کار عالی بود! ولی وقتی او به خانه برمی گشت، همسرش از او قدردانی نمی کرد. همسرش او را دوست داشت ولی فکر میکرد که او میداند و نیازی به گفتن نیست. پس از این که خانم به همسرش گفت که سپاسگزاری و قدردانی برای او واجب و حیاتی ست، همسرش سعی کرد که رابطه ش را تغییر دهد و این کار را انجام دهد. اکنون آن خانم هم سرِ کار و هم کنار همسرش احساس اعتماد به نفس می کند.
از خودتان بپرسید چگونه بفهمم که دارم کار خوبی انجام می دهم؟ چه اتفاقی باید بیفتد تا احساس شادی، یا دوست داشته شدن بکنم؟ آیا این اتفاقات در حال حاضر در زندگیم می افتد؟
-
اهمیت دادن به اینکه مردم درباره ی شما چه می گویند خوب است ولی نگرانی در مورد آن بی فایده است
خیلی از مردم احساسات و رفتارشان وابسته به این است که دیگران چگونه با آنها برخورد می کنند. آنها میزان ارزش و بهای شخصی خودشان را به دیگران وابسته می کنند و این طرز تفکر باعث محدودیت آنها می شود و موجب می شود کنترلی روی شرایط نداشته باشند. برای حذف این دیدگاه، توجه کنید که اگر شما به دیگران علاقه نشان دهید و با آنها با احترام برخورد کنید، این نهایت کاری ست که می توانید انجام دهید. به خودتان اطمینان داشته باشید که نهایت تلاشتان را خواهید کرد و اگر طرف مقابل واکنشی نشان نداد، (نگران نشوید و) از این قضیه بگذرید. همیشه روی نیت خودتان تمرکز کنید، اگر نیتتان صادقانه است پس دقیقا همان گونه که دوست دارید با شما رفتار شود با دیگران رفتار کنید.
-
فکر می کنید مردم در مورد شما خیلی می دانند در حالی که این گونه نیست
در زندگیتان فرصت ها و لحظه های زیادی وجود داشته که به خاطر فکر کردن به نگرانی هایتان، آنها را از دست دادهاید. هر زمان که چیزی باعث دلواپسیتان می شود، بیش از حد به آن فکر می کنید. توجه کنید که فکر بیش از حد در مورد آنها می تواند ذهنتان را شرطی کند تا فقط به چیزهایی که باعث نگرانیتان می شود تمرکز کند و ذهنتان روی همه چیز حساس می شود و سعی دارد از شما حمایت کند. به مرور زمان، فکر میکنید که مردم می توانند عدم اعتماد به نفس شما را ببینند و از عدم اطمینان شما آگاهند.
می توانید به خودتان این اطمینان را بدهید که هیچ کس از این عدم اعتماد به نفس آگاه نیست و شما اینقدر این قضیه را برای خودتان بزرگ کرده اید که بازتاب آن را در تمام حرف ها و رفتارهای دیگران می بینید.
-
اعتماد به نفس از اقدام می آید نه از نتیجه
اولین قدم برای تغییر خودمان، آگاهی است. اکنون که از این اصول آگاهی دارید، می توانید شروع به اقدام کنید. ولی همیشه به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس نه در هنگام گرفتن نتیجه بلکه هنگام اقدام و عمل ایجاد می شود. خودتان را به نتیجه وابسته نکنید و اجازه ندهید واکنش دیگران یا نتیجه ی شرایط، احساس شما را تعیین کند. ذهنتان را جوری پرورش دهید که بدون نیاز به دیدن نتیجه، احساس اطمینان و اعتماد به نفس کند. این کار باعث می شود بتوانید عزت نفس تان را کنترل کنید و این گونه دیگر مردم یا شرایط به شما آسیب نمیزنند.