این اواخرمیزبان همایشی از باهوش ترین نخبه ها بودم درساحل جنوبی میامی.وقتی کلمه ی نخبه رابه کارمیبرم،منظورم آدم خیلی ویژه ای ست.آن۲۸نفرمدعو تبدیل شده بودند به گروهی ازبزرگترین وخلاقانه ترین ذهن های د نیای کسب وکار امروز.
وقتی داشتم روی قایقی بزرگ وزیرنورستارهها و با نگاهی به خط اسمان میامی،شام می خوردیم ،یعنی صدف پوشیده شده در گوشت را میخوردیم، مکالمه ی عمیقی داشتم بایکی از مهمان هایی که دعوت کرده بودم :کادی فاستر.
کادی یکی اربنیان گذاران شرکت مولتی میلیارد دلاری ادوایزرز- اکسل است .خودش و تیم اش رقابت را در بازار شان درچنگ گرفته بودند و تمام این احاطه را از دفترشان در آن کلان شهر شلوغ به دست اورده بودند…
کلان شهر توپکادرکانزاس. شاید چیزی که شما از مولتی میلیاردر انتظار دارید ، این نباشد . ولی کادی و شرکت اش به شدت موفق اند .
وقتی ان شب کادی به داخل قایق امد ، متوجه شدم چهره ای برنزه ای داردکه با تصورم ازشهر نیمه زمستانی توپکا هماهنگ نبود .وقتی با او سراین قضیه شوخی کردم، آرام خندید .نه ،به سو لاریوم نرفته بود. از از سفرکاری اش به کانکن درمکزیک برگشته بود.
گفت : ما هر سال یک به اصطلاح هدف نهایی تعیین می کنیم.هدف فروشی که نسبتا” بزرگ ولی قابل دستیابی ست . اگربه آن نرسیم ، ان ها رامی بریم کانکن. پرواز ، هتل ، غذا …همه چیز را پوشش می دهیم .
گفتم : خوب است .پس سفر خوبی برای کارمند های فروش فروش تان محسوب میشود .
گفت: نه ، نه .فقط برای کارمندهای فروش نیست .برای همه ست .
کمی مکث کرد تاحرف اش را اصلاح کند: خب ، برای همه ، همراه یک مهمانشان
فوری درذهن ا مشروع کردم به حساب وکتاب . میدانستم شرکت اش حدود ۲۵۰ نفرکارمند دارد.اگر آنرا همراه های کارمند هاضرب دردو کنیم ، پس کادی تقربیانصف شهرتوپکا راهرسال می بردمکزیک.
پرسیدم چه جوری چنین چیزی ممکن است ؟ اصلاپروازای کافی در توپکاتاکانکنوود دارد ؟
گفت : ما چندتا هواپیماچارتر میکنیم.خیلی جالب استکه درفرودگاهی شلوغ باشی وکل شان کارکنان ات باشند.
سرم را تکان دادم ،تحت تاثیرقرارگرفته بودم :واوو، تعجبی نداردکه کسب وکارت حسابی گل کرده.کی دل اش نمی خواهد جایی کارکندکه هم فرصت رفتن به تعطیلات میدهد ، هم تعطیلاتی کامل هدیه می دهد؟
کادی لحظه ای نگاه ام کردوحس ششم ام گفت متوجه چیزی نشده ام. میدیدم دارد فکرمی کندومی خواهد به بهترین شکل ممکن چیزی راکه می خواهد بگوید ، جمله بندی کند.
>. خب ، آره. سفربه مکزیک واقعا” جالب است. ولی مکزیک تنها چیزی نیست که باعث جذابیت کارمان میشود .چیزی که درطول فرایند برنده شدن این سفر اتفاق می افتد ،مهم است
تاآن لحظه گروه کوچکی کنارمان جمع شده بودند و کادی ادامه داد: ازهمان اولین روزها کارمندهای جدید می دانند که انتظار زیادی ازان ها داریم. بین ساعت ۸ تا ۵ باید خودشان را وقف چیزی کنندکه به خاطرش استخدام شده اند. چه کارمندپذیر ش باشند ،چه در بخش های عملیاتی یا دپارتمان قبول سفارش، نکته ی مهم این است که باید دنبال راه های ارتباط بامشتری باشند وروش های بهتری برای خدمت رسانی به آنها پیدا کنند وروابط به وجوداورند.
ما از آن جورشرکت ها نیستیم که درمحل کار میز پینگ پنگ داشته باشیم یابگذاریم کارکنان سگ شان رابیاورند محل کاریاهر اخرهفته ساعات خوشی رابا هم بگذرانیم.مکزیک کافی نیست.چیزی که باعث جذابیت کارمیشود،انجام دادن یک کارمعناداراست.
چیزی که باعث جذابیت کارمی شود،انجام دادن یک کار معناداراست .کلمه هادر ذهن ام می پیچیدند وداشتم با وسوسه ی نت برداری رو یدستمال سفره کلنجارمیرفتم.کادی ادامه داد: بامکزیک یابی مکزیک ،اگراین کارهای جالبراهم نمی کردیم،مردم بازهمدوست داشتنداینجارکنند… چون محل کار ماهرروز جای خوبیست برای بودن .
چیزی که باعث جذابیت می شود، انجام دادن یک کار معنا داراست
شمادرطول فرایند استخدام باید حواستان باشد داریدانسان هارا استخدام می کنید.انسان ها دوست دارند تفریح داشته باشند . دوست دارند عاشق کاری باشند که انجام می دهند .می دانند که دو- سوم عمرشان را به کارکردن می گذ رانند.این زمان نمی تواند به انجام اعمال شاقه یا فقط وقت گذراندن بگذرد. جوری که انگار محکومیت زندان دارند.کارشان ، زندگی شان بایدجالب، معنا دارو پرفایده باشد.
کسب و کارکادی ،به خاطر سفر به مکزیک جای جالبی برای کار کردن نیست . یک سفرعالی از این موضوع ناشی می شود که محل کارش جای جالبی برای کاراست.هیچ کس بیش از سرریچارد برانسون ازاین قانون سوم استخدام عالی هاخبرندارد.پادشهاغیر رسمی تفریح است و موافقت اش با این قضیه رااین جوری اعلام می کند : کسب و کارباید جالب باشد .ایجاد یک فرهنگ هیجان انگیزکاری، بهترین راه است برای انگیزه بخشیدن وحفظ آدمهای خوب .درضمن ، یعنی دیگرلازم نیست حقوق خیلی زیادی به آن ها دهید.تفریح بیش از هر عنصردیگری راز موفقیت شرکت ویرجین محسوب میشود.
ولی برانسون فقط درموارد تفریح صحبت نمی کند.این یک قانون راهنماست برای نحوه ی زندگی اش وموقعیتهایی که به عهده می گیرد. می گوید:می توانم صادقادنه بگویم هیچ وقت فقط به خاطرپول وارد هیچ کسب و کاری نشدم .اگر پول تنهامحرک باشد،معتقدم بهتراست این کاررانکنید.کس بو کاربایددرگیرکند.جالب باشد.
کسب و کارتان درگیر می کند؟ کارکنان تان برای هشت ساعت کار روزانه ی اداری لحظه شماری می کنند ؟ کارشانب رای شان معنادار است؟ اگر نه ، بهتر است پا جفت تغییراتی اعمال کنید .چون هیچ چیز دلگیر تر از این نیست که قطار وحشت بدون هیچ مسافری بچرخد.
می دانم استخدام کردن ممکن است ترسناک باشد. میدانم درجه دوها و سه ها زیادی هستند که به جای یک درجه یک ، هر روز برای استخدام به شما مراجعه می کنند و اگر واقعا و فوری نیا ز به استخدام کسی داشته باشید ، شاید عوض انتظار برای یک استخدام کامل ،یکی ازان ها راانتخاب کنید.ولی درست مثل شمادخترتان هم درفکرازدواج با یک پسردرجه سه خواهد بود. پس وقتی می گویم انتظارکشیدن برای یک ادم مناسب ارزش اش را دارد ،به من اعتمادکنید
دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی