فقط بازیکن های درجه یک

29 سپتامبر 2016 بدون دیدگاه

 

 بیاید چند لحظه در مورداین موجود مرموز ،صحبت کنیم .یعنی >>کارمندعالی <<

این موجود افسا نه ای که بین عرصه ی بی نهایت کار مندهای معمولی پیدا می شود، به داشتن قدرتهای مرموزمشهور است .فقط یک استخدام عالی ،موجود افسانه ای درجه یک یابه قول معروف یک افسانه می تواند جایگزین سه کارمند خوب (وتعدادبی نهایت ی ازکارمندهای نامناسب)شود.

چی حدس میزنید؟افسانه واقعیت دارد.کار مند های عالی واقعا خارق العاده هستند و باعث می شوند  زندگی و کسب وکارتان ازهر جهت راحت تر و بهتر شود.

به موقعی فکرکنید که هیجان زیادی نسبت به کسب وکارتان داشتید و فکرمی کردیدتحت کنترل است.وقتی برای رسیدن به محل کار لحظه شماری می کردید .ان لحظات بالاترین نقاطی بودندکه قطاروحشت کارافرینی طی می کرد وقتی واگن تان در قله ی مسیر بود و برای لحظه ای می ایستاد تا نگاهی بندازید به منظر ه ای که مثل یک فرش زیبازیر پای تان راپوشانده بود. واقعاتاثیرگذار است. چیزی ست که به خاطرش زندگی می کنیم . اوج احساسات کار افرینی ست.دوست ندارید هر روز وقت تان را ان جا بگذرانید؟

کارمندهای بزرگ می توانند چنین احساسی به وجود اورند. می توانند ازاد تان کنند .میتوانند ازکاغذ بازی های اداری مخرب دورتان کنند. می توانند ازچیز هایی که در انها مهارت ندارید یاچیز هایی که ازشان متنفرید،خلاصتان کنند.خلاص می شوید ازکارهای ضروری روزانه و تصمیماتی که نباید وقت تان رابگیرند ولی همیشه ی خدااین کاررا می کنند.

عالی ها کسانی هستند که از مراحل سخت و تنگنا ها  و شیبهای تند قطار وحشت کارافرینی نجات تان م یدهند. هیچ تکنولوژی ، استرا تژی  سودمند یا شریک بزرگی نمی تواند به صورت مداوم چیزی را برای تان فراهم کند که یک کارمندعالی به شمامیدهد.

نه،کارمند های درجه یک ،موجودات افسانه ای نیستند . واقعا وجود دارند و نسبت به کارمندهای خوب درجه دو و کارمند های درجه سه بهترنیستند،کاملا درنقطه ی مقابل شان هستند.

دلیل اش این است:

۱٫کارمندهای درجه یک مثل اهن ربا درجه یک ها راجذب میکنند.

کارمند های درجه یک میخواهند با بقیه ی کارمند های درجه یک کارکنند. به همین خاطر است که سازمان هایی مثل اپل ، گوگل، ویرجین وامثال اینهابه جذب کارمندهای درجه یک ادامه می دهند . کارمندهای درجه یک می خواهند جایی کارکنند که بقیه ی درجه یک ها ان جاکارمی کنند. این یک مکانیسم جذب همیشگی ست . ولی فقط درصورتی که به دقت کنترل ومحافظت اش کنید.

درجه یکها ،درجه یکها رااستخدام میکنند و درجه دو ها، درجه سه ها را. مااین جافقط درجه یک می خواهیم.

                                                  (استیو جابز)

همان طورکه استیو جابز میگوید>>درجه یک ها ، درجه یک ها رااستخدام می کنندو درجه دوها، درجه سه ها را. مااینجافقط درجه یک می خواهیم<<

همان طورکه استیوجابز میگوید :  درجه یک هادرجه یکها رااستخدام می کنند و درجه دوها ، درجه سههارا. مااین جا فقط درجه  یکمی خواهیم<<

درغیراین صورت چیزی به دست می اوریدکه استیو جابز به ان می گوید >> انفجارعامل بوزو<<(عامل  بوزو وجه پنهان هربرنامه و طرحی ست که درنظر گرفته نمی شود ومعمولافاجعه به وجود می اورد.) درجه یکها برای درجه دوها کارنمی کنند و درجه دوهانمی خواهند یک درجه یک رابدون حفاظت از شغل خودشان استخدام کنند.درعوض،درجه سه هایی راسر کار می گذارندکه خودشان رابهترنشان دهند.به محض انکه یک درجه دورا استخدام کنید،عامل بوزو شروع میکند به اوج گرفتن .قبل ازانکه این موضوع رابدانید، دارید سیرکی راه میاندازیدازحسادت ، غیبت وحرف وحدیث .

افرادتان مهم ترین ابزار استخدامی تان هستند. یک درجه یک  رابه کاربگیرید وازاوبخواهید کل دوست های درجه یک اش رامعرفی کند. گروه درجه یک تان راترویج کنید و ازدرجه یک هابخواهید به تیم تان بپیوندند. اینهادشمن میان مایگی هستند وهرچه قدرادمهای درجه یک بیشتری داشته باشید،درجه یک های بیشتری پیدا می کنید.

درجه یک ها پیروز می شوند

جان لنون ،  کار گزار املاک و مستغلات  رایادتان هست ؟ او مثل خیلی ازمالکان کسب و کار در صنعتی مبازره می کرد که محصولات  از اساس یکسان بودند. ولی او  کیلومتر هاجلوترازعرصه ی رقابت بود. من چیزهای مشابه ی درهمه جا می بینم .حتی وقتی همه دارند محصول های یکسانی می فروشند،بازهم برنده ها و بازنده هایی وجود دارد.همیشه یک عده در بازار پیشرو بوده اند و عده ای هم در مرز ورشکستگی تلوتلو می خورده اند. کل این قضایا ربط دارد به کیفیت افرادتان.

همان طور که  سرریچارد برانسون گفت:

>>… یک شرکت واقعا از یک چیز تشکیل شده است . شما اگریک هواپیمااز بویینگ بخرید ، درست همان هواپیمایی خواهد بود که خطوط هوایی انگلستان( برتیش ایرویز) ،امریکا ( یونایتد ) و کانادا می خرند.پس فرق شرکتهادرچیست ؟ شرکت باادم هایی معنی پیدا می کند که داخل هواپیما و دراداره کارمی کنند .ان ها هستند که شرکت را می سازند .یااین شرکت رااستثنایی می کنندیا متوسط…<<

کسب و کاربا سود و زیان یا تراز نامه معنی نم یشود.ان ها نه سیستم هستند ،نه فرایند، نه تاکتیک هستند،نه استراتژی،نه وظایف روزانه هستند،نه محصولاتی که بایدتحویل داده شوند . کسب وکاریعنی ادمها .به ده شرکت محصولات مشابه بدهید،همیشه می بینید یک  شرکت در رتبه اول قرار میگیرد ویک شرکت دررتبه ی اخر . چون همه چیز محصول نیست. بلکه آدم هایی هستند که پشت پرده فعالیت میکنند.

همانطورکه جکولش، مدیر عامل سابق جنرال الکتریک تازگی ها در مصاحبه ای به من گفت :تنهااصلی که دراین روز گار تغییر نکرده ، تیمی  ست که بهترین بازیکن ها را دارد .<<

تنهااصلی که در این روزگار تغییرنکرده ، تیمی ست که بهترین بازیکن ها را دارد.

                                         (جک ولش)

  1. درجه یک ها مجانی هستند

شاید فکر کنید پول برای استخدام درجه یک ها ندارید.چه کسی می تواند هزینه ی چنین استعدادی را تقبل کند ، نه؟

خبرهای خوبی دارم انهامجانی هستند، درست است.م ج ا ن ی.چون درجه یک ها خودشان به خودشان پول میدهند.

حاضرهستند به یکی سالانه ۲۵۰ هزاردلار حقوق و مزایابدهید ؟ اگر۵ میلیون دلاربه کسب وکارتان اضافه کنند ،این کار را می کنید . درواقع به انها کم هم داده اید.حاضرهستید به کسی هرسال۳ میلیون دلارحقوق بدهید؟باکمال میل اگر۱۰۰ میلیون دلاربگذارید روی درامدتان .این عددها نتایجی هستند   که درجه یک های مناسب برای تان می اورند. شمافقط بایدموقعیت ها وتمرکزدرستی به انهابدهید و خوب پشتیبانی شان کنید.

یک مدیر عامل دریکی ازجلسه های خصوصی مشاوره ام درنهایت به این نتیجه رسید : >> این ایده که<<عالی هامجانی هستند <<کسب وکار مرا متحول کرد. قبلا تمایل نداشتم باحقوق بالای ۱۲۵ هزار دلار استخدام کنم.بعد ازاین توصیه، مدیری واقعابا استعداد برای شرکت ام استخدام کردم. درنتیجه در امد در ۲سال، ۳ برابرشد و از آن مهم تر سطح استرس ام نسبت به به قبل کم تر شد. چون دغدغه های امرا با او مطرح کردم . گفتن ندارد که حالا اگر لازم باشد ، شرکت بدون حضورمن هم فعالیت می کند. <<

اگر کسب و کارتان چیز با ارزشی برای عرضه به بازار دارد ،همیشه میتوایند یک کارمند درجه یک استخدام کنید. آن ها مجانی هستند.درجه دو یاسه ها چه طور؟ از هر جهت واقعاپرهزینه هستند.نه تنها می توانید  هزینه ی درجه یک ها را بدهید ،که نمی توانیدهزینه ی استخدام نکردن شان رامتقبل شوید.

هر وقت از رهبران کسب و کارمی پرسیدم موفقیت شان را به چی نسبت می دهند ، بی معطلی میگفتند موفقیت شان به خاطرتیم عالی از ادمهایی ستکه دورشان راگرفته اند. این یک جور جواب از روی فروتنی نیست .رهبرهای بزرگ می دانند کسب و کار چیزی نیست جز گروهی از ادم ها که به خاطر ماموریتی دورهم جمع شده اند .هر چه قدر ان ها بهتر باشند ، شانس بهتری برای انجام ان ماموریت دارید. هیچ مدیرعاملی تک وتنها به قله ی کوه صعود نمی کند . این کار ، گروهی عالی میخواهد. خیلی از این ادم های موفق خارق العاده خیلی راحت اعتراف می کنند که بیش ترهم تیمی های شان باهوش تر ، با استعداد تر و ماهر ترازخودشان هستند. در واقع به شماخواهند گفت اصلاهدف شان موقع استخدام همین بوده است.

در مورد این قضیه فکر کنید. شمادر اولین واگن این قطاروحشت  نشسته اید و کل افرادتان درواگن های پشتی نشسته اند . در حالی که سواری ، آرام شروع شده و می رود بالا . در بالاترین قله ی اول ، مکث کوتاهی وجود دارد.ان هم قبل از ان که همه چیز با سرعت نفس گیر برود پایین.شما می دانید که این اتفاق در راه است. می دانید اوضاع قرار است دیوانه وار شود.در ان لحظه ترجیح می دهید :

به تیم تان نگاهی بیندازید  و ببینید در خودشان مچاله شده اند، چشمان شان را بسته اند و ترسیده اند ؟

یا …

به تیم تان نگاه کنید و ببینید دستان شان را در هوا بلند کرده اند ، از شدت هیجان جیغ می کشند و اماده اند ازاین مسیر وحشتناک لذت ببرید ؟

من که می دانم کدام را انتخاب خواهم کرد.

 

دیوانگان ثروت ساز – دارن هاردی

ارسال این مطلب به تلگرام

telegram
برچسب ها :