با کارنیل همراه باشید تا بدانید اگر بخواهید تغییری در جهان ایجاد کنید بهتر است از کجا شروع کنید؟
هرکسی یه جادوی خاصی داره. اینو توی قصه ها هم میشه دید و ثابت کرد.
انیمیشن شرک رو اکثریتتون دیدین.
توی انیمیشن شرک ۲ میبینم که شرک یه موجود خوشگل میشه و شاید ماها هم خوشمون بیاد اما جادوی شرک توی غول بودنشه!! جادوی فیونا توی غول بودنشه!!
میبینیم که شرک هم مثل خیلی از ماها ماسک میزنه تا خوشگل بشه !! ولی توی شرک ۳ و ۴ میبینم که ما همون شرک غول رو دوست داریم هنوز. عروسکشو میخریم. و اون برای ما نمادی از یه احساس خوبه…
ما باید بفهمیم کدوم انرژی رو باید حمل کنیم که بتونیم جادوگر سفید باشیم.
چطوری میتونیم یه معلمی باشیم که یه جادوی سفید با دانش اموزانی که ریاضی رو نمیفهمن و فکر میکنن چه قدر ریاضی سخته , برقرار کنیم تا عاشق ریاضی بشن و ازش نترسن.
چیکار کنیم کسانی که از غذایی بدشون میاد عاشق اون غذا بشن . چه دستوری برای غذا بدیم؟ و….
جادوگر سفید:
این جور موقعا ادما میفهمن چه قدر میتونیم جادوگر سفید باشیم.و این چقدر خوبه یه نفر با ۴ ساعت بحث و گفت و گو و سخنرانی میتونه یه زندگی رو از این رو به اون رو کنه!!!
با خودتون فکر کنید : من نشان چه انرژی در زندگی خودم و دیگران هستم؟؟
وقتی با خودم خلوت میکنم حالم چطوریه؟؟ در درجه اول جادوگر سفید خودم هستم؟؟؟
جادوگر سفید خودت بودن, منشا رهایی و شکوفایی, منشا سبکی و ازادی و حس حرکت و حس تعلق و مهر و عشقه!! تمام اون چیزیه که از جنس نوره!!
و وقتی تو جادوگر سیاه میشی همه چیز از جنس بن بست میشه برات.همه چیز از جنس نشدن!!!
همه چیز از جنس ناتوانی و نبودن و فقر و سیاهی و تباهی و روح شیطان!!
وقتی زیاد با نور زندگی کنی با تاریکی اصلا حالت خوب نیس!
تهوع بهت دست میده. چون به نور عادت کردی. وقتی با ادمای تاریک هم میشینی حالت بد میشه چون میدونی اگه زیادی با فضای تاریکی بشینی که حریفش نمیشی, نور شمعتو فوت میکنی…
خیلی از ما در مقابل بعضی طوفان ها هنوز نباید قرار بگیریم , هنوز اندازش نیستیم . باید صبوری کنیم .
درخت
کنار بعضی از درخت هایی که تازه نهالن , قیم میزنن تا این بتونه تن خودشو بگیره. وقتی تن خودشو گرفت حالا قیم هارو بر میدارن . و حالا خودش یه ستونی هست در برابر باد و از باد لذت میبره , دیگه باد براش خطر نیس.بنابراین اگه واقعا همیشه توی تاریکی باشیم و تاریک فکر کنیم , همیشه هم تاریک نگاه میکنیم و چیزی که جادو به ما میده یه چشم سومه!! یه قدرته دیدنه وسیع تر از دیدن عادیه! برای انجام همین کارهایی که از نظر مردم, غیرعادیه, برای خودمون طبیعیه!مثلا میبینیم یه کسی یه ماکارونی خلق میکنه. یه شیر جدید, یه چیزی میاره و خلق میکنه که وقتی میخورید میگید فوق العادستاینو میخوام بگم خاص بودن رو خودتون تعریف کنید. نترسید و اگرم کسی خاص بودنه شمارو نفهمید معنیش این نیس که شما خاص نیستین!! شاید اگر به جمع دیگه ای نزدیک شین تازه اونا متوجه بشن.
بعضی از ماها خاص بودنمون رو با یه زخم میفهمیم. شاید دیده باشین وقتی میخوان جنس یه چیزی رو بفهمن یه خراش بهش میدن و از جنس خراش میفهمن این اصله یا نه!!
بعضی موقعا زندگی هم یه خراشی به ما میده و ما تازه از طریق این خراش به درون خودمون ورود پیدا میکنیم.
و خودمون بعدا میفهمیم این زخم منو به اینجا و اینجا و اینجا اورد و این زخم به من چشم داد.
من از طریق این زخم هام بینا شدم. و از طریق این بینایی , شکوفا شدم و اگه اون زخما نبودن این بینایی و شکوفایی و رهایی و اشتیاق نبود…
بعضی موقعا یکی از عزیزانمون رو مثل پدر و مادر خواهر و برادر یا امکاناتمونو به طور کل تکیه گاهمونو از دست میدیم. و خودمون که مدفون شده بود رو به دست میاریم!!
وقتی چیزی بیرون نیس که بهش تکیه بدی, چنگ میزنی به درون خودت و چیزی رو بیرون میاری و بهش تکیه میکنی. و این چیز شگفت انگیزه!!
سوالی که ازتون میپرسم:
اگه بخواین تغییری در جهان ایجاد کنین بهتره از کجا شروع کنید؟؟
برای پاسخ به چیزای ساده فکر کنید.
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟ لطفا ما رو نظرتون بمهرهمند کنید.
