با کارنیل همراه باشید تا دلایل روبرو شدن با افسردگی را بدانید.
چگونه با افسردگی روبه رو شویم؟؟
سلام میخوام در مورد موضوعی باهاتون صحبت کنم که فکر میکنم اکثر ماها توی زندگیمون بارها و بارها ملاقاتش کردیم!!
افسردگی!
روانشناسیه یونگ میگه : به دنبال هر فروپاشی, نوزایی است و این دوتا مثل شب و روز دنبال هم میان و همونطور که وقتی شب میشه تلاش نمیکنیم که اون رو به هر بدبختی , روزش کنیم, فقط میخوایم بگذره, درحالته افسردگی هم ظاهر و سبک زندگیمون رو با حالت درونیمون هماهنگ میکنیم!! که اکثرا هماهنگ میشه! دیگه ادما حال زدنه ریش هاشونم ندارن! حال پوشیدن لباس های با رنگ های شاد ندارن و نمیتونن به خودشون برسن!
واین درواقع یه نوعی رسمیته!!
اره گاهی اوقات وقتی ما یه ادمه افسرده میبینیم میخوایم بهش بگیم پاشو یه حرکتی به خودت بده! به قول آرش تکون بده تکون بده!!
ولی خب واقعیت اینه که خیلی موقعا از افسردگی هامون فرار میکنیم و نمیخوایم ببینیمشون و باهاشون ارتباط برقرار کنیم.
یه چیزایی رو توی زندگیمون عمیقا درک نمیکنیم و این درک نکردن عمیق ، شما رو مستعد میکنه برای دوباره مبتلا شدن! و این دفعه ضربه بسیار مهلک تری میخورید!
بعضی موقعا هست که باید یه چیزی رو خوب ببینی ولی ندیدی!! به یه چیزی باید توجه میکردی ولی توجه نکردی! یه چیزایی رو باید جدی میگرفتی ولی جدی نگرفتی!محاسباتی رو باید انجام میدادی ولی انجام ندادی!
و این انجام ندادن ها خود به خود منجر به یه سری ضربه میشه و خب این ضربه ای که میخوری باعث میشه تو متوجه بشی در دنیای بیرون به اون اندازه که باید و شاید کامیاب نمیتونی باشی و نمیتونی جلوتر بری!
حالا چرا؟
چون دقیقا براساس اونچه که یونگ میگه :
دنیای درون و بیرون بازتاب یکدیگرن! پس وقتی چیزی در دنیای بیرون پیش رفت نمیکنه ، چیزی و ضعفی در دنیای درون هست که نمیشه پیش رفت!
خب حالا ما باید چیکار کنیم؟؟
افسردگی یا دپ به معنای پایین تر رفتن ، فرورفتن هستش! یونگ میگه حالا شما باید در درونتون فرو برید! در درونتون مکاشفه کنید! و وقتی شما این کار رو انجام میدین و به درونتون فرو میرید ، عموما از دنیای بیرونی یه خرده نامرئی و ناپیدا میشین و دیده نمیشین!
خیلی در جمع نمیخواید باشید خیلی جواب نمیخواین بدین.خیلی نمیخواین مورد سوال قرار بگیرین. خیلی نمیخواین کنش و واکنشی داشته باشید.
از این وضعیت نترسید!
که بالاخره چه اتفاقی می افته؟! نکنه این افسردگی پایدار بمونه و نتونیم ازش بیرون بیایم؟!
نه!! واقعیتش اینطوری نیس!!
حال شما آروم آروم روبه راه میشه و معمولا وقتی بعد از هر دوره افسردگی حال ادم روبه راه میشه ، به علت اینکه خود مکاشفه ی خوبی انجام داده و درک عمیق تری از خود و زندگی خودش پیدا کرده، منشا و شروع اتفاقاته جدیده!!
که یونگ در این باره میگه این خروج رو جشن بگیرید! جالبه بدونید وقتی که به یونگ میگن یکی اخراج شده، حالا یا از زندگی یا از شغل یا بیماری و عشق و دانشگاه و رفاقت و … ، یونگ میگه جشن بگیرید!
حالا چرا گفته اینو؟؟ چون پای یه تحول در میونه ! اگه این آدم ، پیام این اتفاق رو درک کنه. حالا میتونه منشا و شروع یه زندگیه تازه براش باشه!
اما اگه ما بخوایم توی زندگی موازی ، به سر ببریم و هی بگیم : میدونی اگه اون سهام رو نمیگرفتم ، اگه با فلانی ارتباط نداشتم ، اگه این کارو نکرده بودم اگه اون کارو نکرده بودم و … الان کجا بودم؟
زندگیه موازی یعنی فکر کنی اگه اگه اگه اگه…الان زندگیم اینطوری بود و …!!
خود همه اینا باعث میشه با زندگی حقیقیه خودت رابطه نگیری! مدام با خودت فکر کنی که من میتونستم اون خطا رو انجام ندم و اگه انجام نمیدادم الان یه خونه داشتم یه ماشین داشتم یه همسر خوب داشتم یه …!!
راحت بگم ولش کنید!! دیگه تموم شده رفته ! به خاکستر نشسته!!
زندگیه شما باید از نقطه جدید آغاز بشه!
وقتی شما به درونتون میرید ، درونتون با شما وارد گفت و گو میشه. از اون گفت و گو پرهیز نکنید. یه موقع هایی لازمه شما به یه جایی خیره باشید و فکر کنید و میبینید که یه دفعه یه بشکن میزنید و میگین آها پیدا کردم!!
آماده میشی برای بیرون اومدن ! پس اگر کسی در اطرافیان شما به افسردگی مبتلا شده ، نمیتونید با پارک بردن و موزیک شاد گذاشتن و این چیزا ، اون رو سرحال بیارید! حتی اگه هم بشه ، کاذبه!! و این دوباره فرو میریزه!
اما اگه یه مقدار کنارش باشید و تحمل کنید و بهش خدمات بدید و هواشو داشته باشید ، درست عمل میکنه!
اما توصیه من به شما چیه :
کار روزمرتونو هرگز ترک نکنین! شده یه ظرف بشورین، یه قدم بزنید، خرید کنید و… حتی اگه همه اینارو با بی حالیه مطلق انجام بدید! ولی زمان بدید به خودتون یا افرادی که به افسردگی مبتلا شدن! و انتظار کار های خارق العاده نداشته باشید!
فردی که توی این شرایطه عضلاتش ضعیف شده ، ترس پیدا کرده ، در ارزیابی هاش دچار مشکل و تردید شده! زمان بدین تا اروم اروم بتونن بیان بالاتر!!
پس افسردگی یه دعوته درونیه برای پیامی که بارها خواسته به ما گفته بشه ولی ما اونو نشنیدیم!! و برای نشنیده گرفتنش مرتبا داریم آسیب های متنوعی میبینیم! پس خوبه که بهش نگاه کنیم.
کم کم که اینارو درک کنیم ، خودمون آماده میشیم هر ماهی یه بار هر هفته ای یه بار ، یه سرزدنای درونی به خودمون داشته باشیم. به خودمون گوش بدیم و با خودمون خلوت کنیم! یه موزیک ملایم بذاریم یه مطالعه کوچیک داشته باشیم.کمی به خودمون فکر کنیم و خودمون رو جمع و جور کنیم. یه خونه تکونی بکنیم و درونمون رو مرتب کنیم. و وقتی مرتب میشه ، یه انرژی جدیدی داری .
پس از افسردگی نترسید چون الزاما ماندگار نیست.
اگر بخواید از روانپزشک کمک بگیرید و دارو مصرف کنید ، اشکالی نداره. اما در نهایت این شما هستین که این شیرجه ی درونی رو زدین و باید پیام درونیتون رو خوب بشنوید و بهش فکر کنید.
مشاور هم میتونه کمک بکنه این پیام رو بهتر جذب کنید و به خوبی درکش کنید.
پس خوف نکنید!!
در دنیای مدرن ، افسردگی یه بیماری نیست بلکه یه وضعیته رایجی هست که ما به علت تغییراته دنیا و ناکامی هایی که تجربه میکنیم دچارش میشیم و طبیعی هست.
به درونتون سفر کنید و باهاش ارتباط برقرار کنید و اصلا ازش نترسید حتما عبور میکنید. چون تمام شب های عالم میگذره و به روز منجر میشه !
معنای زندگی از دل همین سقوط ها در میاد!!