چرا جادوگرها بوق نمیزنن؟؟

9 جولای 2017 بدون دیدگاه
چرا جادوگرها بوق نمیزنن؟؟

مدرس و پژوهشگر روان شناسی به روش یونگ

با کارنیل همراه باشید تا بدانید چرا جادوگرها بوق نمیزنن؟؟

 

چرا جادوگرها بوق نمیزنن؟؟

 

جادو باعث میشه ادم یه پتانسیل درونی پیدا کنه که بتونه تاثیرات عمیقی بر زندگیه خودش بذاره.

ما توی کشورمون بوق میزنیم . بوق هایی که بعضی موقعا ناسزا میسازه!!
یه خاطره ای از سفر به هندوستان براتون تعریف میکنم:

من به دهلی(جیپور_اگرا) سفر کردم و با تصوری که از دهلی داشتم کاملا متفاوت بود!! شهر بسیار کثیف بود !! امکانات زیادی وجود نداشت .حتی نونوایی هم پیدا نمیشد!! و وضعیت بسیار بد بود.
سواره یه ریکشا شدیم.
توی دهلی پشت اکثره ماشینا نوشته لطفا بوق بزنید!

 

چرا جادوگرها بوق نمیزنن؟؟

 

اکثر ماشینا شدیدا بوق میزدن و هیچ کس به کس دیگه چیزی نمیگفت!!
راننده ریکشای ما , یه موزیک شاد هندی گذاشته بود و با نهایت عجیب و غریبی با رقص و شادی در خیابونا میپیچید و به هیچ کس هم توجهی نمیکرد.
این ادم جادوئه! توی زندگیش جادو انجام داده. با اون شرایط سختی که دارن بلده چطور زندگی کنه!!
و این شادی رو به ماهم انتقال داد و ناخوداگاه, حال ماهم بهتر شد.

همه ما ادما درسته که همون قدر که سلامتیم خوشبختیم ولی تو میتونی برای موفقیتت هرچی میخوای تلاش کنی ولی دیگه خواهشا! شادم باش! راضی هم باش.

اگه شما بگی توی دنیا کلا یه طبقه ۱۷۱ وجود داره و از ۱۷۱ بالاتر دیگه وجود نداره, من میگم همه توانتو بذار بشه و برسی به ۱۷۱ ولی دیگه اخرش نیس. حتی اگه به بالاتر از ۱۷۱ هم برسی , باز هزار تا موضوع داری برای احساس بدبختی , باز هزار تا موضوع داری برای درگیری روانی, باز هزارتا موضوع داری برای احساس ندار بودن و اگه تو با این احساس نداری و فقر درونی درگیر باشی , چیزی اینو پر نخواهد کرد!!
آنچه که پر خواهد کرد از جنسه دارایی های مادی نیس! یک حسی از بودنه!!

 

چرا جادوگرها بوق نمیزنن؟؟

 

موافق نیستم …

 

موافق نیستم که تو ندار باشی ولی موافقم که غنی باشی… بتونی فحش ندی, موزیک بذاری و شاد بچرخی .

بارها توی ایران توی تاکسی دیدم که اکثریت از گرونی و هوای بدو مشکلات و نداری و …. میگن. توی ترافیک و رانندگی مردم به هم فحش میدن.
ولی چرا اون راننده ریکشا عصبی نمیشد؟ فحش نمیداد؟؟ داد نمیزد؟؟
کارشو انجام میداد, تلاش و تکاپوشو میکرد , نون درمیاورد , نخوابیده بود!!
ولی با همه اینا و شرایط سختی که داشتن شاد بود.
شاد بود توی شهری که توی مغازه هاش فقط وقتی مشتری میومد لامپو روشن میکردن انقدری پول نداشتن که چراغ رو روشن بذارن.و وقتی میومدی بیرون چراغو خاموش میکردن!!

گاهی اوقات ما ایرانیا همه شرایط رو داریم ولی قدر نمیدونیم. جادوی لذت بردن از زندگی رو نداریم !! درون ما اماده است برای اینکه بگرده و نگرانی خلق کنه و با نگرانی خودش و زندگیش رو تلف کنه!!
هر زمانی تو فکر میکنی یه نگرانیه جدید داری حالا بچم بزرگ بشه چی میشه حالا بچم ازدواج میکنه حالا بچه ی بچم چه طوری میشه!!!!
خودم چطور میشم ؟ کارم چطوری میشه؟ ….

تو که ۳۰ سال اینطوری اومدی جلو!! چرا دست برنمیداری از این فرایند نگرانی زیستن؟؟؟
داری توی سفر قهرمانی با جادوی سیاه زندگی میکنی!!
جادوگر سفید باش!!
جادوگر سفید از هیچ ,خلق میکنه!
مثل راننده ریکشا که با اون ریتم و اهنگ یهو حالمون رو عوض کرد . ماهم باهاش هم ریتم شدیم!

 

ما با هم در زندگی هم , هم ریتم میشیم ! وقتی تو بشینی توی ماشین من و من غرغر کنم تو هم ریتم منو میگیری!!
اکثرمون مسابقه بدبختی گذاشتیم!! کی از کی بدبختره!!

فکر میکنیم اگه چیزی نگیم یا فحش ندیم از ضعف و بدبختی و ناتوانی ماست!! و فکر نکنن حقمونو خوردن!!

جادوی لذت بردن از زندگیت رو کشف کن.

 

آیا این نوشته برای شما مفید بود؟ لطفا ما را از نظر خود بهرهمند کنید.

در حال بارگذاری ...
00:00/00:00
ارسال این مطلب به تلگرام

telegram