ویدیو انگیزشی ترس ها و رویاها

1 می 2017 ۲۱ دیدگاه

متن فیلم انگیزشی :

یه نفر میگفت:وقتی که دیگه زندگی نمیتونه شمارو با مرگ تهدید کنه
خوب پس دیگه چی باقی میمونه؟
دیگه چی میمونه؟
و اکثر ترس هایی که داریم،ترس از زندگی یا مرگ نیست
اصلا از این جور ترس ها نیست
بلکه توی تصوراتمون اون هارو میسازیم و بهشون قدرتی بیشتر از آنچه که دارند میدیم
به اونها اجازه میدیم که کنترل زندگی مارو بدست بگیرند
و به اونها این اجازه رو میدیم که برای ما تعیین کنند تا کجا میتونیم برای رسیدن به رویاهایمان جلو بریم
و اینجاست که به خودمون نگاه میکنیم و بعد از اینکه به خودمون فکر کردیم
و وقتی خودمون رو بررسی کردیمو خواستیم خودمون رو ثابت کنیم میفهمیم که بخودی داشتم تحمل میکردم
بذترین اتفاقی که میتونه برام بیفته چیه؟
منو میکشه؟میمیرم؟
چرا من دارم بخاطر این موضوع اینقدر تغییر میکنم
اصلا این مساله چقدر قدرت داره؟و آیا این منم که دارم بهش این قدرت رو میدم؟
شما میتونبن یا با رویاهاتون زندگی کنید،یا با ترس هاتون
و من فکر میکنم در واقع عموم مردم با رویاهاشون زندگی نمیکنند بلکه دارن با ترس هاشون زندگی میکنند
پس میخوام ازت یه سوال بپرسم
ترس هات چیه؟
از چی میترسی؟
از چی وحشت داری؟
چون همه ما ترس هایی داریم،همه ما یه چیزی داریم که سد راهمون میشه و جلوی مارو میگیره
و وقتی که به زندگی نگاهی کنیم،چیزی که متوجه میشیم اینه که…..
دلیل اینکه مردم با پتانسیل واقعیشون زندگی نمیکنند و کارهایی رو که خیلی دوست دارند انجام بدن رو انجام نمیدن
به خاطر ترسه
چه چیزهایی هست که تو ازشون میترسی و تورو از رویاهات دور کرده که جلوی انجام کارهایی که دوست داری رو گرفته
بیا درباره اش فکر کنیم و اینکه چطوری میتونیم کنترلشون کنیم
آبراهام مازلو میگه:زندگی یعنی رشد کردن و میگه،میتونی به حاشیه امن زندگیت بری که هیچ رشدی اتفاق نمیفته
و یا اینکه باید حاضر باشی فراتر بری و با ترس هات روبرو بشی بارها و بارها و بارها
چون هیچ موقعیت بدون ترسی نخواهی داشت
بعضی از ترس ها قابل قبول و درست هستند
چیزهایی هست که واقعا باید ازشون بترسی،ولی نباید اجازه بدی که مانع حرکتت بشن
باید قبولش کنی و حواست بهشون باشه و ادامه بدی
اوقاتی هست که باید با احتیاط عمل کنیم
ولی این با متوقف شدن توسط ترس فرق داره
تفاوت هست بین داشتن یک ترس و اینکه ترست تورو در اختیار داشته باشه
پس وقتی که داری به زندگیت و آینده ات نگاه میکنی بگو من به چه ترس هایی چسبیدم؟
به چه ترس هایی اجازه دادم که منو زندانی کنه و جلوی رهایی منو گرفته که نمیذاره با تمام پتانسیلم زندگی کنم
که نمیذاره واقعا شاد باشم
که نمیذاره حس ماجراجویی و نشاط توی زندگیم داشته باشم
چی نمیذاره که من خودم سرنوشتم رو بدست بگیرم
به چه ترس هایی دارم این اجازه رو میدم؟
به چیزی که میگم دقت کن
این ماییم که باید به ترس این اجازه رو بدیم تا مارو متوقف کنه
چون هر تجربه ناراحت کننده ای که داری تجربه میکنی…هرچالش یا سختی ای که هست
باید از پسش بربیای
باید بری و باهاش درگیر بشی
آسان خواهد بود؟
نه
برات چالش ایجاد میکنه؟
آره

یکی از دوستام که در حال ترک کردنه،که برای سال ها به کوکایین،کراک و الکل اعتیاد داشت
به من میگفت که چقدر این کار سخته و چرا از این که ترک کنه میترسه
بهش گفتم دوست داری چی بهت بگم؟
اینکه قراره مثل یه پیکنیک باشه؟
نه،اینطوری نیست
قراره دخلتو بیاره؟
آره
وقتی پیش میاد که آرزوی مرگ کنی؟
آره این بخشی از کاره
و این چیزیه که باید ازش عبور کنی تا به جایی که میخوای برسی
و تو به اندازه کافی قوی هستی که انجامش بدی
تو به اندازه کافی قوی هستی و زندگیت ارزش اینو داره که چالش ها رو تحمل کنی
که از این اعتیاد عبور کنی،هرکاری که باید انجام بدی،رویایی که داری…
یا هر کاری که میخوای انجام بدی انقدر آسونه که فقط بری سمتش و انجام بشه؟
نه
یه شبه اتفاق میفته؟
نه
یه چالش خواهد بود؟
آره
وقتایی پیش میاد که نتونی به نتیجه برسی؟
اره،اینم بخشی از کاره
وقتایی پیش میاد که ندونی چکار کنی؟
اره،اینم بخشی از کاره
ببین وقتی که تو زندگیت رو با چیزایی که توانایی انجامش رو داری،پر نکنی
به همه ما چیزهایی داده شده و من فکر نمیکنم نعمت هایی که داریم انتخابی باشند
به نظرم به همه ماها چیزهایی داده شده که به این دنیا بیاریم
که فقط تو میتونی انجامش بدی،و فقط تو میتونی اون فعالیت رو شروع کنی
پس اگر تو اون کاررو انجام ندی و زندگیت رو با ماموریتی که براش آمدی،پرنکنی
پس شکاف هایی توی زندگیت ایجاد میشه…
و ما چیکار میکنیم وقتی با هویت واقعی خودمون زندگی نمیکنیم
شروع میکنیم شکاف هارو با آشغال پر کردن
الکل
موادمخدر
اضطراب
رفتارهای خود تخریبگر
پس وقتی که به زندگیت نگاه میکنی
و میدونی کارهایی رو که از پسش برمیای رو انجام نمیدی
چون به خودت اجازه دادی که توسط ترس هات اسیر بشی
حالا…
وقتی که از کسی که هستی رضایت نداری و قبولش نمیکنی و به خودت اجازه میدی که توسط ترس متوقف بشی،چه اتفاقی میفته؟

پروسه اینه که شروع به تخریب خودت میکنی
شروع به خراب کردن زندگیت میکنی…
شروع به خراب کردن رویاهات میکنی…
به طور ناخودآگاه علیه خودت رفتار میکنی
تبدیل به بدترین دشمن خودت میشی

 

یاد بگیریم ذهنمان را با مطالب مثبت تغذیه کنیم

کانال تلگرام کارنیل، همپای شما تا موفقیت

 

 

تو این ویدئو به ما نشون میده که دلیل نرسیدن به رویا هامون فقط “ترس” هستش
ترسی که اصلا وجود خارجی نداره بلکه ساخته ذهن ماست!

 

#مشارکت: پس از دیدن ویدئو در قسمت کامنت ها به این سوال پاسخ دهید
هر وقت می خواهید برای رویاها تون دست به تلاش بزنید چه چیزی یا چه مانعی باعث دست کشیدن شما می شود؟ آیا این مانع از یک ترس نشات می گیرد؟
( سعی می شود به بیشتر نظرات و سوالات دوستان پاسخ داده شود)

ارسال این مطلب به تلگرام

telegram
پاسخ دادن به Saeid_drgz لغو پاسخ

  • ناشناس

    سلام،من فقط ویدیو های انگیزشی میخوام،اگه کانال دارید ممنون میشم برام بفرستید،دانلودم نمیشه کرد، راهنماییم کنید، با تشکر از شما

    • Saeid_drgz

      با نگه داشتن رویه کلیپ
      گزینه ی ذخیره ویدیو میاد
      منکه اینجوری دانلودش کردم

  • سمانه

    عالیییییییی بود
    یکی از دلایلی که ماهمیشه از هدفمون دست میکشیم اینه که فکر می کنیم بهش نمی رسیم

  • ارین

    من همیشه برای انجام دادن کار خام بهونه میارم

  • مهیار

    بعضی اوقات اصلا اینکه بدونی از چی می ترسی خودش یه نعمته!
    من واقعا گاهی مشکلم همینه ، از چی می ترسم؟ اون چیه که مانع منه!؟

  • Saeid_drgz

    تو یه سری از اهداف رویاها ترس تاثیر داره
    و باعث سستی و یکجا نشینی میشه
    اما خب دلیله همشونم هم ترس نیست

    • رضا محمودی

      این یعنی شما بر ترس هایتان غلبه کردید،?
      بله برای موفقیت غلبه بر ترس قدم اول هستش ، برنامه ریزی، انگیزه، پشتکار، حرکت…..

  • N.kh

    سلام عالی بود…من میدونم عالیم والان همه چی آماده هست تا خودمو نشون بدم…اما ترس…
    از الان باهاش مبارزه میکنم،?

    • رضا محمودی

      ???

  • ارش

    مرررررسی کارنیل
    لس براون واقعا فوقالعاده اس.

  • Kimia

    ترس از اینکه تلاشمو بکنم اما به هدفم نرسیم ، همیشه باهام بوده

    • رضا محمودی

      این یعنی شکست
      به خودتون نگید شکست/ بگید کسب تجربه، یادگیری
      شکست سنگ بنای موفقت هستش?
      برای همین هست اروپایی ها می گویند برای موفقیت باید زودتر شکست خورد!
      پس وقتی شکست/ نرسیدن جزی از برنامه باشه دیگه ترسی نداره برید شکست بخورید?????

  • Zeinab

    سلام
    تاثیر گذار بود از مترجمش تشکر میکنم و امیدوارم دقت بیشتری بنمایند خیلی از جملات ناکامل هستن
    اما در کل عالی بود
    در مورد آن چه مانع ما میشه و علل ترسهامون
    برا خودم ترس از شکست خوردن، سخت بودن مار، نرسیدن، مضحکه دوستان و آشنا و همکاران شدن ، و اینکه در نهایت از سایر اهدافم دورتر بشم ، یا از دست دادن موقعیت کنونیو حمایت اجتماعی اطرافیان
    مهم نبودن
    حقمو بخورن و …

    • رضا محمودی

      نه تنها شما خیلی دیگر از دوستان بزرگترین ترسشون از شکست خوردن هستش
      این همه تو کانال های موفقیت اعلام می کنند که شکست جزی از موفقیت هستش ولی ما بازم انتظار داریم هیچ شکستی رو نبینم
      پس بیایید معنای شکست را تغییر بدیم” کسب تجربه” برای پیروزی نهایی?
      با تغییر معنی شکست و پذیرفتن آن ، ترس آن هم از بین خواهد رفت شک نکنید

  • امین شجاعی

    درود،
    نمیتونم توضیح بدم چی، اما مطمئنم از ترس نشات میگیره

  • رضا محمودی

    این حالتون از یک مشکل سرچشمه می گیرد، سعی کنید به کمک خودتون یا دوستان به فکر حل مشکل باشید
    می توانید از یک مشاور هم کمک بگیرید

    • دلخون

      اون روزى که این متن رو مى نوشتم توى اوج نا امیدى بودم و شکست خورده بودم. بعد که آروم شدم باز فکر کردم. خودم هم تعجب کردم از چیزى که نوشتم. اى کاش ادمین محترم پست من رو پا کنه.

  • Amir

    بهترینییییید..‌❤

  • ر.م

    با سلام .ترس از شکست . از بس با شکست مواجه شدم در گذشته و همچنان در آینده ..

  • فاطمه

    عالی بود . من هر وقت میخوام کاریو شروع کنم هنوز شروع نشده ناتموم میمونه چون کسای که تصور میکنم باید تو مسیر هدفم پیدا کنم که بهم کمک کنن رو پیدا نمیکنم و همین باعث شده که از نظر روحی خیلی صدمه ببینم .ولی هنوزم امیدوارم

  • دوست خیالی

    ۲۰ سالمه اما احساس می کنم پیر شدم بقیه میگن هنوز سنی نداری و اون بقیه کسایی هستن که سنشون بالاتره و حسرت سن منو میخورن اما اشتباهه چون چیزی که بابت نرسیدن بهش دارم حسرتشو می خورم تو ۱۰ سالگی می خواستم یعنی ۱۰ سال بابتش وقت داشتم درسته شرایط زندگیم خوب نبود تو خونه درست حسابی بزرگ نشدم گشنگی کشیدم مورد خشم واقع شدم آدم درون گرایی هستم و حتی ۱ دوستم ندارم و کل روزای زندگیمو تو خونه پشت کامپیوترم سپری کردم چون نمی تونم با بیرون ارتباط برقرار کنم از اون زمانی که یادمه زندگیم مثه جهنم بوده و تنها چیزی که امیدشو داشتم رویاهام بوده اما کاری بابتش نکردم و پشیمونم بابت تک تک لحظه های از دست رفتم اما از الان دیگه نمیزارم جریان زندگی منو با خودش هرجا که می خواد ببره من کارمو انجام میدم برام مهم نیست آخرش چی میشه چون هرچی باشه بهتر از حس حسرتشو…