“شکست ها موانع کوچکی در راه موفقیت ها هستند.”
سی.اس.لویس
“من میتونم شکست رو بپذیرم، هرکسی در چیزی شکست میخوره. اما تلاش نکردن رو نمیتونم بپذیرم.”
مایکل جوردن
“تا حالا تلاش کردید. تا حالا شکست خوردید. مهم نیست. دوباره تلاش کنید. دوباره شکست بخورید. بهتر شکست بخورید.”
ساموئل بکت
اغلب اوقات کارها خوب یا حتی بهتر از خوب پیش میرن.
اما بعضی روزها نه.
یه اشتباه میکنید، پسرفت داشتید یا شکست خوردید. اصلا چیز خوبی نیست. اما ازش هم نمیتونید فرار کنید مگر اینکه اصلا هیچ کاری انجام ندید.
بنابراین چیزی که در اینجا نیاز دارید یه راه هوشمندانه و خودساخته برای کنترل این موقعیت هاست به جای اینکه بذارید اونا شمارو به سمت خودزنی های نادرست پیش ببرن و شمارو به اندازه ی یک روز یا یک ماه به سمت منفی گرایی پیش ببرن.
این هفته دوست دارم ۹ عادتی که من رو در این زمینه کمک کردن با شما به اشتراک بذارم. امیدوارم برای شما هم مفید باشند.
-
اول اینکه چیزی که احساس میکنید رو قبول کنید.
وقتی که شکست خورده باشید به احتمال زیاد احساس خوبی ندارید. بعضی وقتا یه کم احساستون بده و بعضی وقتا زیاد.
مشکلی نیست. سعی نکنید که با پرت کردن حواستون یا انداختن اون گردن بقیه از زیر بار این مسئولیت گردن خالی کنید (اگر که در اعماقتون میدونید که این تقصیر شماست، قسمتی از اون یا همش). و سعی نکنید با لبخند زدناتون مخفیش کنید.
من فهمیدم که با اجازه ندادن به این گزینه ها برای هدایت شما، این مشکلات زودتر حل میشن.
اما راه دادنش به افکار و احساساتتون، سعی در قبول کردنش، راه دادنش به درونتون و اجازه این رو بهش دادن که مدتی اذیتتون کنه بجای اینکه پس بزنیدش و ازش فرار کنید هم بهتر جواب میده.
چون وقتی اون احساسات رو به درونتون راه میدید و قبولش میکنید، سریعتر مشکلات حل میشن و توی یه راه طولانی، درد تحمل اون احساسات کمتره.
اگر احساس واقعی خودتونو نادیده بگیرید، اون وقت اون احساسات در زمانی غیر قابل پیش بینی در آینده بیرون میزنن و میتونند شما رو بداخلاق، بدبین، عصبانی یا ناراحت کنن.
-
به یاد داشته باشید: شما بخاطر یه پسرفت، یه ناامیدی به حساب نمیاید.
وقتی که دچار پسرفت شدید، شروع به فکر کردن راجع به اینکه شما همیشه در این قسمت از زندگیتون دچار شکست میشید راه خیلی آسونیه. این راحته که برای همیشه فکر کنید که شما قطعا یه شکست به حساب میاید.
به این پیشگویی های مخرب و اغواکننده ی خودتون توجهی نکنید.
به جای اون، به خودتون یادآوری کنید که:
- فقط به دلیل اینکه امروز یا دیروز موفق نشدید به این معنی نیست که دفعه ی بعد هم موفق نخواهید شد.
- حقیقت اینه که اگر شما به حرکت به جلو ادامه بدید، این موضوع برای باقی زندگیتون باقی نمیمونه، اگر وارد عمل بشید و به یادگیریتون ادامه بدید، به عنوان یه نماد شکست بهتون برچسب نمیزنن (مگر اینکه تصمیم بگیرید خودتون اون برچسب ساختگیو تو ذهن خودتون ایجاد کنید).
نگاه کردن به چیزهای منفی به عنوان مسائل موقت به جای در نظر گرفتنشون به عنوان مسائل دائمی، کلیدی ضروری برای رفتاری مثبت نگرانه و ادامه ی زندگی به جلو محسوب میشه.
-
سازنده باشید و از این موقعیت برای یادگیری استفاده کنید.
این مسئله رو بیشتر به عنوان یک پیش زمینه ی باارزش و چیزی که میتونید از اون برای بهبود و پیشرفت استفاده کنید ببینید بجای اینکه اون رو به عنوان یک شکست بزرگ و پسرفت در نظر بگیرید.
من فهمیدم که ساده ترین و کمک کننده ترین راه برای انجام این کار، پرسیدن سوال های بهتر از خودمه (به جای اون دسته از سوال های رایجی که شما رو به سمت هزارتویی منفی هدایت میکنند).
سوال های مثل:
- یه چیزی رو که من بتونم از این کار یاد بگیرم نام ببر؟
- چطور میتونم مسیرم رو طوری تعیین کنم که از این تله بگذرم/ اون اشتباهو دوباره انجام بدم و بهتر از دفعه ی قبل برای دفعه ی بعدی تلاش کنم؟
- اون کاری که میتونم دفعه ی بعد به طور متفاوت انجام بدم چیه؟
مدتی به این سوال ها فکر کنید و در جواب دادن به اون ها با خودتون صادق باشید. هیچ عجله ای نیست و با اینکه ممکنه جواب دادنتون به بعضی سوال ها سریع باشه، بقیه ممکنه وقت زیادی بگیرند، مثل یک ساعت، یک روز یا حتی یه هفته!
-
به خودتون یادآوری کنید: هرکسی که بخواد در زندگیش کارهای باارزش انجام بده شکست میخوره.
ما اغلب اوقات فقط راجع به موفقیت های افراد میشنویم. اما راه رسیدن به اون نقاط عطف موانع زیادی داره. داستان موفقیت یک نفر ممکنه وقتی اون رو از رسانه ها یا توی ذهنمون میبینیم بسیار درخشان و سریع به نظر برسه.
اما در حقیقت- و موثرترین راه برای گذر از موانع- بیشتر اوقات این جمله از مایکل جوردن هست:
“من ۹۰۰۰ موقعیت رو در کارم از دست دادم. تقریبا ۳۰۰ بازی رو باختم. به من اعتماد کرده بودن تا بازی ها رو ببرم و من خراب کردم.من بارها و بارها و بارها در زندگیم شکست خوردم. و این دلیلیه که موفق شدم.”
-
بذارید نور به شما بتابه.
راه موثرتر دیگه برای کنترل شکست های احساسی و افکاری که از شکست میان این نیست که همه ی اون افکار و احساسات رو درون یک بطری توی خودمون نگه داریم.
اینه که بذاریم با حرف زدن با یه نفر که نزدیکمونه بیرون بیاد و نور به اون ها بتابه.
- با حرف زدن راجع به اون احساسات در حالی که اون شخص دیگه داره به شما گوش میده، شما میتونید چیزها رو برای خودتون مرتب کنید، به خودتون کمک کنید که چیزی رو که اتفاق افتاده حل کنید به جای اینکه اون رو از خودتون دور کنید، و میتونید فشار درونی خودتون رو رها کنید.
- با حرف زدن راجع به موقعیت پیش آمده شما میتونید مساله رو از یه نقطه نظر دیگه و از طریق چشمهای یک نفر دیگه ببینید. این شخص میتونه به شما کمک کنه تا دوباره روی زمین واقعیت فرود بیاید، و میتونه شمارو تشویق کنه تا حتی یه راه برای موفقیت خودتون پیدا کنید.
-
انگیزه هایی رو برای خودتون پیدا کنید و از اون ها در برابر دنیای خودتون محافظت کنید.
گفتگویی با یک نفر از نزدیکانتون میتونه در این زمینه به شما کمک کنه.
کار دیگه ای که میتونید انجام بدید اینه که از تجربه ی کسانی که راهی رو که شما رفتید رو قبلا رفتن بهره بگیرید. راجع به این که چطور اون ها از پس موانع و پستی ها، قبل یا در حین موفقیتشون بر اومدند در کتاب ها، وبسایت ها یا محیط ها ی چت آنلاین بخونید.
یا میتونید به سادگی با گوش دادن به یک پادکست یا کتاب صوتی برای ۳۰ تا ۶۰ دقیقه وارد داستان علاقه و انگیزه ی یک نفر بشید.
ممکنه این مساله به طور خاص به چالش پیش روی شما مربوط نشه، اما میتونه به شما کمک کنه تا حال خودتون رو تغییر بدید و راهتون رو دوباره به سمت خوش بینی در پیش بگیرید.
-
دوباره به جلو حرکت کنید، و برای مدت زیادی در اعماق وضعیت پیش آمده گیر نیفتید.
پردازش موقعیت و پذیرش اون امری ضروریه.
اما از روی تجربه میدونم که گیر افتادن برای هفته ها و ماه ها در همون افکار همیشگی هم کار خیلی راحتیه.
عادتی که من رو در نیفتادن داخل این تله کمک کرده این بوده که چیزهایی که از سوال های بخش ۳ که با شما به اشتراک گذاشتم رو به خاطر بسپارم و یک برنامه ی کوچیک اما سخت برای اینکه چطور به جلو حرکت کنم درست کنم.
بنابراین من برای نشستن و نوشتن راجع به اون برنامه وقت میذارم.
-
اون برنامه رو فورا بعد از اینکه کارهاتونو مرتب کردید به کار ببندید.
برنامه ای که تنظیم کردید فقط یک شروعه. بعدا میتونید مراحل اون رو درست و مرتب کنید، در طول راه:
بنابراین مجبور نیستید یک برنامه ی کامل داشته باشید. تلاش برای انجام اون برنامه بعضی وقت ها میتونه فقط راهی باشه برای به تعویق انداختن کارهاتون چون شما از شکست دوباره میترسید یا چون بعد از این اتفاقات سخت و بد که برای شما اتفاق افتادند شروع دوباره کار سختیه.
برنامه ی خودتون رو به بخش های کوچک تقسیم کنید و سپس هر دفعه برای انجام یک مرحله اقدام کنید.
اگر هنوز تحت فشار هستید و نمیتونید کاری انجام بدید پس یه قدم کوچیک بردارید، فقط ۱ تا ۵ دقیقه از کارهای پیش روتون رو انجام بدید. مساله ی مهم شروع کار و حرکت دوباره رو به جلو هست، پس این کارو برای خودتون راحت کنید.
-
اعتماد به نفس خودتون رو افزایش بدید.
آخرین چیزی که به من کمک کرده تا بطور کلی موانع رو کنترل کنم افزایش اعتماد به نفسم بوده.
- با این کار، شکست ها تبدیل به چیزی نمیشن که من رو پایین بکشند و من سریعتر از دست اون ها راحت میشم.
- همچنین اعتماد به نفس کمک میکنه تا چیزهایی که اتفاق افتاده اند رو شفاف تر ببینیم و وقتی مسوول چیزی هستیم مسوولیت اون رو بپذیریم و همچنین کمک میکنه تا وقتی کسی دیگه مسوول بخشی از چیزی هست یا وقتی من بدشانسی آوردم که صادقانه نمیتونم اون رو پیش بینی کنم، این موارد رو ببینم.
اما چطور اعتماد به نفس خودمو رو افزایش بدیم؟
یک شروع خوب میتونه استفاده از بسیاری از چیزهایی باشه که توی این مقاله یاد گرفته اید. مثلا، یادآوری این موضوع که شما یک شکست نیستید، یادآوری اینکه همه شکست میخورند، یادآوری اینکه در اوج سختی ها باید سازنده بود و غیره.
با انجام مداوم این کارها و تبدیل اونها به عادت، اعتماد به نفس شما افزایش پیدا میکنه.
و در طول زمان یک مانع کوچک ممکنه برای شما ذره ای به حساب بیاد و یک مانع بزرگتر دیگه مثل قبل بزرگ نخواهد بود و شوک و بالا و پایین اتفاق هایی که برای شما می افتند راحت تر خواهد بود و چیزی که شمارو فلج کنه دیگه وجود نخواهد داشت.