شکست مهمترین مرحله برای رسیدن به موفقیت هست، اما با این حال میتونه احساس خراش دادن روحتونو به همراه داشته باشه. برای دوست شدن با شکست و دشمن نشدن با اون، باید بر اون غلبه کنید. در اینجا چند استراتژی رو برای ادامه زندگی بعد از یک شکست سخت رو میخونید.
شکست چیست؟
شکست به عنوان فقدان موفقیت تعریف میشه، اما تعریف واقعی اون واقعا به خودتون بستگی داره. چیطهای کوچیک میتونن شکست باشند. شاید شما امروز از پس یک فروش راحت برنیاید، یا فراموش کنید که وقتی تو مغازه اید چیز مهمی رو بخرید. همه ی ما اشتباه میکنیم، و اشتباهاتی که اندازه دارند-بزرگ یا کوچیک- باعث میشن ما احساس شکست کنیم.
به طور معمول، ما کلمه ی شکست رو برای چیزهای بزرگ تر استفاده میکنیم. زمان هایی که دیگران رو ناامید میکنیم و مهم تر از اون خودمون رو. تلاش سخت برای انجام کاری مهم و بعد شکست خوردن در اون باعث میشه تا احساس گزش خاصی رو داشته باشیم و اعتماد به نفسمون تحت تاثیر اون قرار بگیره. شاید ایده ی شروع تجارت شما با شکست مواجه بشه، یک بازی بزرگ رو از دست بدید، یا کسی رو که راجع بهش اهمیت میدید رو ناامید کنید. بعضی وقتا شکست میتونه اثر خودشو باقی بذاره-اما همیشه نباید اینطور باشه.
چیزی رو نیاز دارید احساسش کنید، احساس کنید.
شکست میتونه یک عارضه ی احساسی بزرگ داشته باشه، و این مساله ای نیست. چیزی که مهمه بیرون کردن احساسات منفی از ذهن خودتونه تا بتونید دوباره خودتون رو جمع و جور کنید و درگیر چیزهای بعدی بشید. احساسی رو که دارید مثه نوشابه ی گازداری که تکونش دادید درون خودتون نگه ندارید. مخفی نگه داشتن احساساتتون میتونه منجر به دو چیز بشه:
- یک طغیان احساسی: در نهایت فشار بهش ما غلبه میکنه و تحملش برای شما بسیار سخت خواهد شد. در لحظه ای از ضعف، هرچیزی که در درون خودتو نگه داشتید میتونه منفجر بشه و شما رو بسیار به عقب برگردونه. این نه تنها روی حالت احساسی شما تاثیر میذاره، بلکه میتونه روی روابطتونم تاثیر بذاره. وقتی که دچار یک طغیان شدید، مردم اطراف شما اغلب پراکنده میشن.
- خزیدن منفی ها: اگر شما اول کار رو از دست بدید، منفی گرایی ها به آرومی و مداوم به ذهن شما راه پیدا میکنند. شما باید با روی بازز با اشتباهاتی که کردید مواجه بشید و به خودتون فرصتی بدید که همش رو احساس کنید. در غیر این صورت، اضطراب در انتهای ذهن شما جا خوش میکنه و سکوت آرام شکست ادامه پیدا میکنه. اضطراب دائمی به طرزی باور نکردنی ناسالمه و میتونه حتی به مشکلات بیشتری منجر بشه.
خب، حالا چطوری از خودتوند دور نگهش دارید؟ راه های متعددی برای از بین بردن احساسات بد هست و –از همه مهمتر- برگردوندن اطلاعاتی که بدست آوردید:
- بعضی وقت هارو برای خودتون کنار بذارید: اینکه احساس کنید به پایین یک صخره خوردید مساله ای نیست. نادیده گرفتن کامل چیزی که اتفاق افتاده کمک نمیکنه، بنابراین یک مقدار زمان کنار بذارید تا هرچقر میخواید در اون غلت بخورید. زمانی برای عصبانی شدن، ناراحت شدن، و ناامید شدن کنار بذارید تا بتونید همه ی اون احساسات رو بیرون بریزید. اگر مساله ی کوچیکیه، تنها چیزی که نیاز دارید یک ساعت قدم زدن در اطراف یا گریه کردن تو بالشته. برای چیزی بزرگتر، به خودتون ۲۴ ساعت کامل وقت بدید تا همه ی اون احساسات رو بیرون بریزید و روز بعد با یک فهرست سفید از خوب بلند شید. اگر بیشتر از یک روز نیاز دارید، مشکلی نیست، اما مطمئن بشید که این مقدار زمان رو خودتون تعیین کردید و به اون زمان پایبند هستید. شما این زمان رو به خودتون اختصاص میدید تا هرقدر که میخواید افسرده باشید، اما زمانی که تموم شد، ادامه بدید.
- راجع به اون حرف بزنید: راجع به این که چه احساسی دارید با یک نفر که میشناسید صحبت کنید. به خوبی ثابت شده که حرف زدن با کسی راجع به چیزی میتونه به شما احساس بهتری بده. بار رو از روی دوشتون بردارید و خودتون رو برای اون شخص بیان کنید. خوبیش اینه که با هر کسی که حرف بزنید تلاش میکنه که حال شمارو بهتر کنه، اما اگرم نکردن، گفتن این که چه احساسی دارید با صدای بلند، اون اطلاعات رو جایی کنار مغزتون و نه توی اون نگه میداره.
- نذارید که اون بخشی از شخصیتتون بشه: شکست چیزیه که اتفاق می افته، نه چیزی که شما هستید. سوزان تاردانیکو در مجله ی فوربز توضیح میده که، فقط به خاطر اینکه توی زندگیتون راه موفقیت آمیزی رو برای انجام کاری پیدا نکردید، به این معنی نیست که شما یک شکست هستید. دقت کنید که خط بین اشتباه کردن و کسی که فقط اشتباه میکنه رو حفظ کنید. کارهای ما ممکنه ما رو تعریف کنند، اما شکست هامون نه. کارهای که شما برای گذر از شکست های گذشته و رسیدن به موفقیت انجام میدید در نهایت شما رو تعریف خواهند کرد.
شکست میتونه یک زخم باز به جا بذاره و نادیده گرفتنش عاقلانه نیست. بدون توجه کردن به اون، زخم شما بیشتر درد میگیره، بیشتر طول میکشه تا خوب بشه و به احتمال زیاد عفونی میشه.
به شکست های دیگران نگاه کنید
حتی برای یک ثانیه فکر نکنید که شما تنها کسی هستید که با بینی شیرجه میرید. اغلب اوقات ما به موفقیت های دیگران و اینکه اونها همه ی چیزهایی رو که میخوان دارند فکر میکنیم، در حالی که واقعیت اینه که اون ها به اندازه ی بقیه با شکست مواجه میشن. بعضی ها در قایم کردنش بهترند، اما شکست جهانیه. قبل از شروع به سرزنش کردن خودتون برای اینکه به چیزی که میخواستید نرسیدید، دنیای شکست رو بگردید و ببینید که واقعا چقدر گستردست.
شما چه انسان موفقی ر به عنوان الگوی خودتون انتخاب کردید؟ به شکست هایی که اون ها در زندگی و کارشون باهاشون مواجه شدن نگاهی بیندازید. بیوگرافی ها و وبلاگ نویسی ها رو بخونید و به سخنرانی ها گوش بدید. انسان های موفق، به اندازه ای که راجع به موفقیت حرف میزنند راجع به شکست هم حرف میزنند، و این به اون دلیله که اون ها به اهمیت پذیرش اون پی بردند و بهش احترام میذارند. حتی بزرگترین انسان ها در دنیای ما شکست داشتنه اند، شکست هایی سخت در یک نقطه یا نقطه ای دیگه.
دوستان و خانواده ی شما هم شکست میخورند. راجع به شکست هایی که اون ها با اون مواجه شدند فکر کنید، و یادتون باشه که شما تنها نیستید. این مساله برای نشون دادن یا خندیدن بهش نیست، بلکه برای اینه که به خودتون نشون بدید که شکست خوردن مساله ی مهمی نیست. شما انسان هستید، دقیقا مثل بقیه.
تعریف خودتونو از شکست عوض کنید
تا حالا گفتم که شکست چیز خوبیه؟ اینطوری راجع بهش فکر کردم میتونه سخت باشه، اما تغییر تعریفتون از شکست میتونه تو این زمینه به شما کمک کنه. شکست یک فرصت برای یادگیری و رشد کردنه که برای پیشرفت ضروریه.
رابرت اسپادینگر در مقاله ی قله ی مغز، لیستی از حقایق داره که میتونه به شما برای تطبیق تعریفتون از شکست کمک کنه:
- شکست قسمتی کامل در راه شما به سوی موفقیت و خود شناسیه.
- هر زمانی که از ناحیه ی راحتی خودتون بیرون بیاید، و هر زمانی که چیزی جدید رو امتحان کنید، شکست اجتناب ناپذیر میشه.
- هر شکستی شمارو یک پله به هدفهاتون نزدیکتر میکنه.
- شکست معلم بزرگیه و به شما این فرصتو رو میده تا بعضی از باارزش ترین درس های زندگی رو یاد بگیرید.
- هر شکستی شمارو قوی تر، بزرگتر و بهتر میکنه.
- اشتباه کردن تا زمانی که از اون اشتباه درس بگیرید و از تکرار اون بپرهیزید مساله ی مهمی به حساب نمیاد.
- شکست به شما یاد میده که یک روش قطعی ممکنه برای یک وضعیت خاص مناسب نباشه و راه های بهتری وجود دارند.
- انسان های موفق هیچوقت وقتی که شما شکست خوردید به شما نمیخندند و یا درباره ی شما قضاوت نمی کنند، چون اون ها هم در اون مکان بودند و راجع به درس های باارزشی که شما میتونید از شکست یاد بگیرید میدونند.
- مهم نیست که چندوقت یکبار شکست میخورید، تا زمانی که تسلیم نشید یک شکست به حساب نمیاید.
- هر بار که شکست میخورید، ترستون از شکست کوچکتر میشه، که به شما اجازه میده تا حتی چالش های بزرگتر رو بپذیرید.
هر اشتباهی یک فرصت یادگیریه، و بعد از این که از شر احساسات ناشی از اون خلاص شدید، کار مهمی که باید بکنید اینه که اشتباهاتتون رو با دیدی جدید بازبینی کنید. به چیزی که انجام دادید و درست پیش نرفت نگاه کنید، اما همچنین به کارهایی که درست انجام دادید هم نگاه کنید، و کارهایی که دفعات بعدی میتونید بهتر انجام بدید. شکست به ندرت سیاه و سفیده.
پروژه ی بعدی رو شروع کنید تا ذهنتون رو درگیر کنید
بعد از اینکه از عذا در اومدید، دوباره تلاش کنید یا از اون موضوع بگذرید. ذهنتون رو با افکار کار بعدیتون پر کنید تا جایی برای منفی گرایی در ذهنتون نمونه. شما مطمئنا نمیخواید که اشتباهاتی که کردید رو مسدود کنید-اینطوری یاد نمیگیرید- اما قطعا هم نمیخواید که اون رو همشه نگه دارید.
پروژه ی بعدیتون رو شروع کنید و واقعا روی اون تمرکز کنید. هایااو میازاکی، فیلم ساز، پیشنهاد میکنه که همیشه پروژه ی بعدیتون رو آماده نگه دارید تا اگر موفق نشدید چیزی برای ادامه دادن داشته باشید. هیچ چیزی مثل کار سخت نمیتونه ذهن شما رو از افکار غلط دور کنه. اگر نیاز دارید زمانی رو دور از کارتون سپری کنید، یک تفریح پیدا کنید. حتما چیزی وجود داره که شما از اون لذت ببرید و بتونه ذهن شمارو به سمت پیشرفت به جلو سوق بده. کلید اینه که تمرکزتون رو فعال کنید و به خودتون زمان بدید تا به یاد بیارید که شکست آخر دنیا نیست.
بهترین قسمت راجع به شکست اینه که اغلب شما یه شانس دیگه دارید. آنجل هرنوف، در کتاب زندگی مارک و آنجل هک اشاره میکنه که اشتباهات فرم ساده ای از تمرین هستند:
هر هنرمند بزرگی زمانی تازه کار بوده. هرچه زودتر شما با تمرین کردن و اشتباه کردن خو بگیرید، سریعتر میتونید مهارت ها و دانش لازم برای استاد شدن در هنرتون رو یاد بگیرید. شما هیچوقت نمیتونید ۱۰۰% مطمئن بشید که این روش جواب میده، اما میتونید ۱۰۰% مطمئن باشید هیچ کاری نکردن جواب نمیده. پس بزنید بیرون و دوباره تلاش کنید. یا موفق میشید یا یک درس حیاتی یاد میگیرید. برد-برد.
مساله ای نیست که بارها و بارها در چیزی شکست بخورید، اما به محض اینکه روی هم رفته تسلیم بشید، این یک شکسته واقعیه.
به یاد داشته باشید، شکست اجتناب ناپذیره، اما صرفا چیزی برای تعریف شما نیست. در واقع برای شما خوبه، و واگذار کردن خودتون به اون هم میتونه براتون خوب باشه. از شکست به عنوان یک ابزار استفاده کنید، یک سنگ برای بالا رفتن از اون، تا به جایی که میخواید برسید. مساله ای نیست که احساس شکست کنید وقتی که شکست اتفاق می افته، اما شکست یک مبارزه هیچوقت به معنی شکست جنگ نیست.