وقتی به یک رهبر می اندیشید در وهله اول شخصی با اعتماد بنفس بالا در ذهن شما تداعی میگردد.امکان ندارد که در مورد شخصی بیندیشید که به ضعف ها و شکست ها واشتباهات خود فکر میکند.اما در واقعیت، رهبران موفق مانند تمامی افراد بشر، لزوما همه پاسخ ها را نمیدانند و در بعضی مواقع نیز اشتباه میکنند.تفاوت در اینست که اکثریت آنها از این امر آگاه بوده و همین امر دلیل موفقیت آنها می باشد.خودآگاهی یکی از فاکتورهای مهم مدیریت و رهبری است.و به شما کمک میکند که در عملکردهای خود موفق تر ظاهر شوید و در تصمیم گیری های موثرتر شما رو یاری میکند.به شما کمک میکند که عملکرد خود را به نحو احسنت انجام داده چرا که شما از اشتباهات گذشته خود درس میگیرید و در آینده آنها را به هیچ وجه مرتکب نخواهید شد. برای ارتباط با دیگران فرقی نمیکند که شما معلم باشید یا مدیر یا والدین یک کودک، بایستی از خودآگاهی کافی برخوردار باشید. در ادامه نکاتی را جهت افزایش خودآگاهی در اختیار شما قرار خواهیم داد:
مرز و محدوده خود را بشناسید
ماکی(Mackey) به عنوان مدیر یک شرکت در تصمیم گیریهای تجاری خویش همیشه با دیدی عمیق به مسایل مینگرد و از آنچه که باعث ایجاد انگیزه در کارمندانش می شود به خوبی آگاه است. کارخانجات مواد غذایی کامل به سرعت گسترش پیدا کردند و دارای مشتریانی متعصب نسبت به محصول گردیدند. جان ماکی(John Mockey) این زنجیره عظیم کارخانجات را با ساخت و اداره دو فروشگاه در آستین(Austin) و تگزاس( Texas) که برندهای معروفی هستند آغاز نمود. بر اساس مصاحبه ای که با ماکی (Mockey) درخصوص دستیابی شرکت به موفقیت، تعریف موفقیت و شناخت محدوده و مرز خویش انجام گردید، موارد زیر به عنوان مهم ترین نکات در مدیریت او مطرح شد:
اولین گام تعریف واضح و روشن هدف با محاسبه بیشترین سود شرکت است. در این راستا ، هر آنچه را که در راستای این هدف بایستی انجام شود مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفته و تمام موانعی که از پیشروی در مسیر موفقیت جلوگیری میکنند شناسایی شوند.سپس ، باید اهداف بلند مدت سازمان و چشم انداز عملکرد چند ساله سازمان طراحی شده و همچنین حساسیت های مشتری نسبت به محصول نیز شناسایی گردند.
آنچه که به شما انگیزه می بخشد و برایتان مهم است را به خوبی بشناسید زمانی که رهبری و هدایت افراد را بر میگزینید این نکات را همیشه به خود یادآور شوید.
به تجربیات خود بیندیشید
ریچارد برانسون یکی از افراد موفق در زمینه چتر بازی است .مردی که از شکست هراسی ندارد و همانطوری که مشاهدات نشان میدهد او در این زمینه موفق بوده است.او با شناخت خویشتن ، اشتباهات خود را به خوبی درک کرده و از آنها تجربه کسب میکند.به عنوان مثال زمانی که او تصمیم گرفت که بازار سودا را بامعرفی نوشابه ویرژین(virgin) تحت تاثیر قرار دهد، در این کار نسبتا موفق بود اما در بازه ای، کاملا با شکست مواجه شد.با نگاه به گذشته ، متوجه شد که چرا با اینکه ما کار خود را با انگیزه شروع کردیم ، اما با یک سری از مخاطرات روبرو شدیم.دلیلش این بود که ما فراموش کردیم که از قوانین اصلی خود پیروی کنیم. ویژگی اصلی ویرژین ایجادتغییرات اساسی در صنعت بود که منجر به داشتن مشتریانی ناراضی گردید، اما در مورد کوکا کولا، پپسی، و یا دیگر برندهای تولید کننده نوشابه ، نارضایتی ای از طرف مشتریان نبود. برانسون می گوید: ما همیشه ازاشتباهات گذشته خود درس میگیریم. برانسون نیز مانند ماکی(mockey) مرزو محدوده خود را میشناخت اما در این مثال توجه لازم را به آن نداشت.
با آغوش باز اشتباهات خود را بپذیرید
موفقیت و درخشش باراک اوباما به موارد زیر نسبت داده شده است:
سخنرانی های بلند پروازانه، ارامش در رفتار،زمان سنجی های دقیق او و در عین حال خودآگاهی او حتی در زمان مواجهه با مشکلات و کمبودها.در طول انتخابات سال ۲۰۰۸، بعد از یک مناظره طولانی و در عین حال چالش برانگیز، ستاد انتخاباتی اوباما دچار بحران جدی گردید. در ادامه واکنش اوابامارا در خصوص اتفاقات به وقع پیوسته و تغییراتی که در آرا بوجود امد ، آورده ایم:”شب گذشته ، برای من شب خوبی نبود و من این را میدانم.من در حال حاضر تحت فشار هستم و به آسانی نمیتوانم تصمیم گیری کنم.حتی نمیتوانم انچه را که شما مردم به من میگویید به راحتی تجزیه تحلیل کنم.این که من به راحتی مناظره را واگذار کنم بسیار ساده است اما این بر خلاف اعتقادات درونی من است.من قبل از هر گفتگویی سنجیده فکر میکنم و در حال حاضر به مغز خود این اموزش را میدهم که راههای متفاوت مقابله با یک مشکل را به من یاددآوری کند.امروز صبح که از خواب بیدار شدم میدانستم که باید عملکرد بهتری داشته باشم .و مطمینم که بهتر و متفاوت تر عمل خواهم کرد.ولی نمیدانم که آیا موفق به انجام آن خواهم شد یا نه.”
این سخنان باراک اوباما بود که در زمان چالش انتخابات بیان کرد.او به ترس خود و شکست خود معترف بود و همین امر باعث شد که مشکل را به خوبی تشخیص دهد.شناسایی ن واقص خویش، به این معنی نیست که فقط آن ها را بپذیرید و کار دیگری انجام ندهید.این به این معناست که شما آنها را تشخیص داده اید و تمام تلاش خود را جهت برطرف کردن آنها به کار میگیرید.بسیاری از مدیران برای اولین بار نمیتوانند نقایص خود را بپذیرند ودرصدد رفع آنها برآیند.
چگونه به خودآگاهی بیشتری دست پیدا کنیم؟
راههای زیادی است که میتواند شما را درجهت بهبود عملکردتان به عنوان یک مدیر ورهبر کمک کند.در ادامه سه روش مختلف را توضیح خواهیم داد:
خود را مورد آزمایش قرار دهید
آزمون های زیادی وجود دارند که میتوانند به شما در جهت شناخت خویشتن، رفتار، طرز فکر،نگرش،شخصیت و نقاط قوت و ضعفتان کمک کنند.در اینجا به چند نمونه از این آزمون ها اشاره میکنیم:
آزمون مایر: آزمون مشهوری که میتواند به شما در زمینه شناخت شخصیت خویش، چگونگی ارتباط با دیگران کمک کند.مواردی که می بایستی همیشه به عنوان یک شخص آگاه، آنها را در نظر بگیرید.
آزمون DISC:این تست به شما کمک میکند که شخصیت خود را بخوبی شناخته و رفتارهای خود را ارزیابی کنید، چگونه به تعارض ها پاسخ دهید و با دیگران کار کنید.
آزمون تشخیص قدرت: یکی از آزمون های مورد علاقه من است .این آزمون توانایی های ذاتی شما را نشان میدهد . این توانایی ها از قبیل قدرت مقابله با مشکلات، قدرت تفکر و چگونگی عملکرد شما می باشد.
بنویسید
یکی از دلایلی که نوشتن جزو راههای درمان توصیه گردیه است ،این است که نوشتن، دنیای درونی شما را به تکاپو و جنبش وادار میکند.عادت به نوشتن هر روزه میتواند قدرت خودآگاهی شما را افزایش دهد.من روش نوشتن بدون هیچ الزامی را توصیه میکنم.اینکه بدون توجه به گرامر، دست خط و اینکه فرد دیگری قرار است نوشته های شما را بخواند، بنویسید.این روش نوشتن، هوشیاری شما را نسبت به مسایل اطرافتان افزایش داده وباعث شناخت لذت ها و ترس هایتان میگردد.
داستان های خود را بیان کنید
مثل نوشتن آزاد، گفتن داستان زندگیتان میتواند شما را قدرتمند سازد.با دوباره بیان کردن آنچه که برایتان اتفاق افتاده است به عنوان بررسی گذشته، میتوانید حقیقت هایی درک نشده را دریافت کنید.میتوانید یاد بگیرید که چه عوامل و عملکردهایی در گذشته باعث شکل گیری شحصیتِ در حال حاضر شما گردیده است.می توانید داستان های مختلفی را در مورد زندگی خود بنویسید: مثل آنچه که در کودکی برایتان اتفاق افتاده است، اولین تجربه شغلی در بیرون از مدرسه، سال های تحصیل در دانشگاه و… .همچنین میتوانید داستان خود را برای یک شنونده با دقت تعریف کنید، مثل یک دوست یا یکی از اعضای خانواده یا یک درمانگر.یکی از قسمت هایی که درمان را اثر بخش میکند توجه کامل به شخصی است که در مقابل شما نشسته است.