ارتباطات مؤثر

17 آوریل 2017 بدون دیدگاه

مترجم و نویسنده مقالات آموزشی کارنیل

ارتقای مهارت های ارتباطی در کار و روابط شخصی

به نظر خیلی ساده میاد: اینکه بخواهید چیزی که منظورتونه رو بگید. ولی در اغلب موارد با وجود اینکه نیت ما خوب بوده منظورمون سوءتعبیر میشه. ما یه چیز میگیم ولی طرف مقابل یه چیز دیگه میشنوه و سوءتفاهم، درماندگی و کشمکش رو در پی داره.

خوشبختانه شما می‌تونید یاد بگیرید که چگونه واضح‌تر و مؤثرتر ارتباط برقرار کنید. فرقی نمی‌کنه این ارتباط با همسر، بچه‌ها، رییس یا همکارتون باشه، شما می‌تونید مهارت‌های ارتباطی که کمکتون می‌کنه به طور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کنید رو به دست بیارید، بین خودتون و دیگران اعتماد و احترام ایجاد کنید و کاری کنید که حرفاتون شنیده و فهمیده بشه.

ارتباطات مؤثر یعنی چه؟

ارتباطات چیزی فراتر از مبادله‌ی اطلاعاته. یعنی فهمیدن و درک احساسات و منظوری که پشت اطلاعات نهفته‌ست. ارتباطات مؤثر یک جاده‌ی دو طرفه ست. ارتباطات فقط به این معنی نیست که یک پیام رو به نحوه‌ای انتقال بدیم که فرد مقابل دقیقا همون منظور مورد نظرمون رو دریافت و درک کنه بلکه به معنی چگونه گوش دادن برای دریافت منظور تمام و کمال از صحبت ها نیز هست و اینکه کاری کنیم طرف مقابل نیز احساس کنه صحبت هاش شنیده و درک شده. علاوه بر کلماتی که استفاده می کنید، ارتباطات مؤثر از مجموعه ای از مهارت‌ها تشکیل شده که شامل موارد زیره: ارتباطات غیر کلامی، گوش دادن مؤثر، کنترل اضطراب در لحظه، توانایی ارتباط قاطعانه، و داشتن ظرفیت، شناسایی و درک احساسات و عواطف خودتون و افرادی که باهاشون ارتباط برقرار می‌کنید.

ارتباطات مؤثر مثل چسبیه که باعث میشه روابط و پیوندتون قوی تر بشه و مهارت های کار گروهی، تصمیم گیری و حل مشکلاتتون ارتقاء پیدا کنه و باعث میشه حتی در مورد مسائل پیچیده یا منفی هم بدون ایجاد درگیری و کشمکش یا از بین بردن اعتماد، ارتباط برقرار کنید.

درسته که برقراری ارتباط مؤثر یک مهارت آموختنیه ولی وقتی که به صورت خودجوش و فی البداهه انجام بشه مؤثرتره تا به صورت فرمولی و طوطی وار. مثلا یه سخنرانی که از روش خونده بشه اون تأثیری که یه سخنرانی دلی و غیر ارادی می‌گذاره رو نداره. البته مشخصه که ارتقای این مهارت‌ها و تبدیل شدن به یک ارتباط برقرار کننده‌ی مؤثر احتیاج به تلاش و زمان داره. هر چه تلاش و تمرین‌تون در این مورد بیشتر باشه این مهارت‌های ارتباطی بیشتر تبدیل به مهارت های غیرارادی، فطری و غریزی میشه.

موانع ارتباطات میان فردی مؤثر

اضطراب و عواطف خارج از کنترل: وقتی که اضطراب دارید یا غرق در احساسات و عواطفتون شدید، احتمال اینکه منظور دیگران رو اشتباه بفهمید، سیگنال ها و علائم غیر کلامی گیج کننده بفرستید و یا به چرخه‌ای از رفتارهای کنش و واکنشی ناسالم سوق داده بشید، بیشتره. قبل از ادامه دادن مکالمه یه دقیقه صبر کنید تا آروم بشید.

نداشتن تمرکز: وقتی که دارید چند کار رو همزمان انجام میدید نمی‌تونید ارتباط مؤثری برقرار کنید. اگه دارید همزمان به این فکر می‌کنید که بعد از صحبت طرف مقابلتون چه بگید، خیال پردازی می‌کنید، پیام هاتون رو چک می‌کنید، یا به چیزهای دیگه فکر می‌کنید به طور قطع از ایما و اشاره ها و پیام های غیر کلامی غافل شده اید. شما باید روی تجارب لحظه به لحظه‌تون تمرکز کنید و نه چیز دیگه.

ناسازگار بودن زبان بدن: ارتباطات غیر کلامی باید چیزی که گفته میشه رو استحکام ببخشه نه اینکه اون رو رد کنه. اگه یه چیز بگید ولی زبان بدنتون چیز دیگه‌ای بگه، شنونده‌ی شما به احتمال زیاد احساس می‌کنه که شما صداقت ندارید و فریبکارید. مثلا نمی‌تونید بگید بله در حالی که دارید دارید سرتون رو به علامت نه تکون میدید.

منفی بودن زبان بدن: اگه شما موافق چیزی نیستید یا از حرف هایی که داره زده میشه خوشتون نمیاد، ممکنه از زبان بدن به صورت منفی استفاده کنید تا صحبت طرف مقابل رو رد کنید، مثلا دست به سینه بودن، خودداری از ارتباط چشمی، یا ضربه زدن به زمین با پاهاتون. مجبور نیستید که با طرف مقابل موافق باشید یا حتی از چیزی که میگه خوشتون بیاد ولی برای برقراری ارتباط مؤثر بدون انجام کاری که باعث حالت تدافعی طرف مقابل بشه، مهمه که از فرستادن این سیگنال‌های منفی خودداری کنید.

چهار کلید برای ارتقای مهارت ارتباط برقرار کردن

  1. با جان و دل گوش دهید
  2. به سیگنال‌های غیر کلامی توجه کنید
  3. اضطرابتون رو تحت کنترل داشته باشید
  4. جرأت و جسارت داشته باشید

اولین مهارت: با جان و دل گوش دهید

افراد معمولا روی چیزی که باید بگویند تمرکز می‌کنند ولی ارتباط مؤثر بیشتر در مورد شنیدنه تا حرف زدن. خوب گوش دادن یعنی نه تنها درک کلمات یا اطلاعات رد و بدل شده، بلکه درک احساسات و عواطفی که گوینده سعی در انتقال اونها داره.

بین گوش دادن و تنها شنیدن تفاوت بزرگی وجود داره. وقتی شما واقعا صحبت‌ها رو می‌شنوید و (با حرفایی که زده میشه درگیر میشید) متوجه لحن صدا و تغییرهای ظریف لحن میشید که به شما نشون میده که طرف مقابل شما چه احساسی داره و احساساتی که میخواد اونها رو انتقال بده چی هست. وقتی با جون و دل گوش بدید نه تنها طرف مقابلتون رو بهتر درک می‌کنید بلکه باعث میشید او احساس کنه که حرفهاش شنیده و درک شده و این باعث میشه که پیوند قوی‌تر و عمیق‌تری بین شما به وجود بیاد.

با ارتباط به این شیوه، خودتون هم اضطرابتون کمتر میشه و از نظر جسمی و روحی تو شرایط بهتری قرار می‌گیرید. برای مثال اگه شخصی که دارید باهاش صحبت می‌کنید آروم باشه، گوش دادن به او با این شیوه باعث میشه که خودتون هم آروم بشید. به همین ترتیب، اگه اون مضطرب باشه، با گوش دادن با دقت به اون و اینکه بهش این احساس رو بدید که درکش کردید می‌تونید آرومش کنید.

اگه هدفتون این باشه که طرف مقابلتون رو کاملا درک کنید و باهاش ارتباط برقرار کنید، گوش دادن با تمام حواس خودش بدون اراده‌تون پیش میاد. اگه پیش نیومد راهکارهای زیر رو امتحان کنید. هر چه بیشتر اونا رو تمرین کنید ارتباط و تعاملتون با بقیه رضایت بخش‌تر و ارزشمندتر میشه.

چگونه یک شنونده‌ی خوب شوید؟

کاملا روی طرف مقابل تمرکز کنید. روی زبان بدنش، تن صداش و نشونه های غیر کلامیِ دیگه. تن صدا احساسات رو بیان می‌کنه، پس اگه راجع به چیزهای دیگه فکر کنید، پیام هاتون رو چک کنید یا یه کاغذ رو خط خطی کنید، قطعا این نشونه های غیر کلامی و عواطف و احساسات پشت کلمات رو از دست میدید. اگه تمرکز روی حرف‌های طرف مقابل براتون سخته، سعی کنید کلماتی که گفتن رو توی ذهنتون تکرار کنید. اینجوری گفته هاشون توی ذهنتون میمونه و کمکتون می‌کنه تمرکز کنید.

با گوش راست‌تون بشنوید. سمت چپ مغز مرکز پردازش اولیه برای درک گفتار و عواطفه و چون سمت چپ مغز به سمت راست بدن مرتبطه، گوش دادن با گوش راست می‌تونه کمکتون کنه تا نکات ریز احساسی که طرف مقابلتون میگه رو درک کنید. سعی کنید بدنتون رو صاف نگه دارید، چونه‌تون پایین باشه و گوش راست‌تون رو کمی به طرف فردی که صحبت می‌کنه کج کنید. این کار باعث میشه راحتتر بتونید فرکانس‌های بالای مکالمه‌ی انسان ها که شامل موارد احساسی میشه رو بفهمید.

از قطع کردن مکالمه به منظور جهت دادن به اون طبق میل خودتون خودداری کنید. مثلا اینکه نگید “اگه فکر می‌کنی این بَده بزار اتفاقی که برای من افتاده رو برات تعریف کنم.” گوش دادن با اینکه منتظر باشید تا نوبت حرف زدن شما بشه فرق داره. اگه تو ذهنتون به دنبال این هستید که قراره بعدش چی بگید نمی‌تونید روی صحبت‌های طرف مقابل تمرکز کنید. معمولا طرف مقابل می‌تونه حالت چهره‌تون رو بخونه و بفهمه که ذهنتون یه جای دیگه ست.

به موضوع صحبت، علاقه نشون بدید. هر چند وقت یک بار سرتون رو تکون بدید، لبخند بزنید و حواستون باشه که حالت قرارگیری‌تون باز و پذیرا باشه. با دادن نظرات کلامی کوتاه مثل بله یا آهان طرف مقابل رو به ادامه دادن صحبتش تشویق کنید.

سعی کنید قضاوت رو کنار بگذارید. برای ارتباط مؤثر با یک فرد، قرار نیست شما از او خوشتون بیاد یا با ایده‌ها، ارزش‌ها یا نظراتش موافق باشید. ولی ارتباط مؤثر به این نیاز داره که شما قضاوت رو کاملا کنار بگذارید و بدون سرزنش کردن یا عیب گرفتن از طرف مقابل، کاملا اونو درک کنید. حتی دشوارترین ارتباطات هم وقتی صحیح انجام بشه می‌تونه منجر به ارتباط عمیقی بین شما و طرف مقابل بشه.

بازخورد بدید. وقتی یه مسئله‌ای پیش میاد، حرفی که زده شده رو تفسیر کنید. “چیزی که دارم می‌شنوم اینه که” یا “به نظر می‌رسه شما دارید میگید که” اینها جملات خوبی برای بازخورد دادنه. اون چیزی که طرف مقابل گفته رو تکرار نکنید که اینجوری دورو و کودن به نظر می‌رسید. به جای اون، معنایی که حرف‌های طرف مقابل براتون داره رو بیان کنید. سوالاتی بپرسید تا بتونید منظور و مفهوم رو واضح و مشخص کنید مثلا “منظورتون از گفتن این چیه؟” یا “منظورتون اینه؟”

با تمرین دادن به عضله های گوش میانی‌تون هیجان پشت کلمات رو بشنوید

با تمرین دادن به عضله های گوش میانی‌تون می‌تونید فرکانس‌های بالای مکالمه‌ی انسان ها که شامل هیجانات میشه رو بفهمید و بهتر حرف های بقیه رو درک کنید. با انجام این کارها می‌تونید این ماهیچه رو ورزش بدید: تمرکز کامل روی صحبت های طرف مقابل، آواز خوندن، نواختن یک ساز بادی و گوش دادن به سبک های خاص موسیقی (مثلا کنسرت ها و سمفونی‌های ویولن فرکانس بالای موتزارت به جای آهنگ های فرکانس پایین راک یا رپ).

دومین مهارت: به سیگنال های غیر کلامی توجه کنید

ما در ارتباطات‌مون عمدتا از سیگنال های غیر کلامی زیادی استفاده می‌کنیم. ارتباطات غیر کلامی یا زبان بدن، شامل حالات چهره، حرکت های بدن و ایما اشاره، تماس چشمی، طرز قرار گیری بدن، تن صدا و حتی کشیدگی عضلات و تنفس‌تون. نحوه‌ی نگاه کردن، گوش دادن، حرکت کردن و واکنش‌تون به یک فرد دیگه بیشتر از کلمه هایی که بیان می‌کنید به اون‌ها نشون میده که احساستون چیه.

ارتقای مهارت درک کردن و استفاده از ارتباطات غیر کلامی می‌تونه کمکتون کنه با بقیه پیوند برقرار کنید، اون چیزی که واقعا منظورتونه رو بیان کنید، از موقعیت های چالشی عبور کنید، و روابط بهتری رو در منزل و محل کار داشته باشید.

  • میتونید تاثیر ارتباط‌تون رو با استفاده از زبان بدن باز و پذیرا افزایش بدید. دست به سینه نباشید، در حالتی باز و پذیرا بایستید یا کناره‌ی صندلی بنشینید و با طرف مقابل تماس چشمی برقرار کنید.
  • همچنین می‌تونید از زبان بدنتون استفاده کنید تا روی حرفاتون تاکید کنید یا قدرت کلامتون رو بالا ببرید. مثلا وقتی دارید از کسی تعریف می‌کنید آروم روی شونه ش بزنید.

راهکارهایی برای اینکه بهتر بتونید پیام های غیر کلامی رو متوجه بشید

تفاوت‌های بین افراد رو در نظر بگیرید. مردم کشورها و فرهنگ های مختلف از علائم و نشونه‌های غیر کلامی متفاوتی استفاده می‌کنند، بنابراین مهمه که سن، فرهنگ، جنسیت و حالات عاطفی رو هنگام خوندن سیگنال‌های زبان بدن در نظر بگیرید. مثلا یک نوجوون آمریکایی، یک خانم بیوه و عزادار و یک تاجر آسیایی از پیام‌های غیر کلامی متفاوتی استفاده می‌کنند.

به پیام های غیر کلامی به صورت مجموعه بنگرید. بیش از حد به یک نشونه یا حالت توجه نکنید بلکه تمام نشونه‌هایی که دریافت می‌کنید رو با هم در نظر بگیرید. از تماس چشمی گرفته تا تن صدا و زبان بدن. هر کسی امکان داره هر چند وقت یک بار اشتباه بکنه و برای مثال از تماس چشمی غافل بشه یا بدون منظور دست به سینه بایسته. پس تمام نشونه هایی رو که دریافت می‌کنید به صورت یک مجموعه و با هم در نظر بگیرید تا بهتر متوجه منظور فرد بشید.

راهکارهایی برای انتقال پیام های غیر کلامی

از پیام های غیر کلامی‌ای استفاده کنید که با حرف هاتون مطابقت داشته باشه. پیام های غیر کلامی باید به گفته‌های شما صحت ببخشه نه اینکه اون‌ها رو نقض کنه. اگه یه حرفی بزنید ولی زبان بدنتون چیز دیگه‌ای بگه، شنونده‌ی حرف‌های شما احساس می‌کنه که شما دورو هستید.

پیام های غیر کلامی رو بسته به شرایط تغییر بدید. مثلا تن صداتون وقتی یه بچه رو صدا می‌کنید با وقتی که جمعی از بزرگسال‌ها رو صدا می‌زنید باید متفاوت باشه. همچنین حالت عاطفی و زمینه‌ی فرهنگی طرف مقابل رو در این مورد در نظر بگیرید.

از زبان بدنتون برای انتقال احساسات مثبت استفاده کنید حتی اگه در حال حاضر چنین احساسی ندارید. اگه شما به خاطر موقعیتی مضطرب هستید مثلا یک مصاحبه ی شغلی، یک کنفرانس مهم، یا اولین قرار، می‌تونید برای نمایش اعتماد به نفس (حتی اگه در اون لحظه ندارید) از زبان بدن استفاده کنید. به جای اینکه با سر پایین وارد یک اتاق بشید و سعی کنید نگاهتون رو از بقیه بگیرید و سریعا به طرف یه صندلی بخزید، سعی کنید راست بایستید و شونه‌هاتون رو به عقب بدید، لبخند بزنید و تماس چشمی برقرار کنید و محکم دست بدید. این کار باعث میشه احساس اعتماد به نفس بیشتری بکنید و به طرف مقابلتون هم کمک کنید و اون رو توی شرایط راحت تری قرار بدید.

سومین مهارت: اضطرابتون رو تحت کنترل داشته باشید

برای اینکه بتونید ارتباط مؤثری برقرار کنید باید بتونید احساسات و هیجان‌تون رو کنترل کنید و این کار یعنی یاد گرفتن اینکه چگونه اضطرابتون رو مدیریت کنید. وقتی مضطربید احتمال اینکه منظور دیگران رو اشتباه برداشت کنید بیشتره. تا حالا چند بار وقتی عصبی و مضطرب بودید با همسر، بچه ها، رییس، دوستان یا همکارتون بحث داشتید و چیزی گفتید یا کاری کردید که بعدا پشیمون شدید؟ اگه بتونید استرستون رو سریعا کاهش بدید و به حالت آروم برگردید، نه تنها جلوی چنین پشیمونی‌ها رو می‌گیرید بلکه در خیلی از موارد تازه می‌تونید طرف مقابل رو هم آروم‌تر کنید. فقط در حالتی که آروم هستید می‌تونید تشخیص بدید که در موقعیت حاضر باید پاسخ طرف مقابل رو بدید یا اینکه پیام‌هایی که از او دریافت می‌کنید نشون میده که بهتره ساکت بمونید.

در موقعیت‌هایی مثل مصاحبه‌ی شغلی، کنفرانس کاری، جلسه‌ها و ملاقات‌های مهم یا خواستگاری، کنترل این هیجان‌ها خیلی مهمه، در این موارد باید سریع خودتون رو جمع و جور کنید و تحت فشار باز هم ارتباطی مؤثر برقرار کنید. این راهکارها می‌تونه کمک کنه:

راهکارهایی برای آروم موندن تحت فشار

از تکنیک های برای خریدن زمان استفاده کنید تا بتونید به خودتون زمانی برای فکر کردن بدید. مثلا یک سوال رو تکرار کنید یا قبل از پاسخ دادن از طرف مقابل بخواهید حرفش رو به وضوح بیان کنه.

کمی مکث کنید تا بتونید افکارتون رو جمع و جور کنید. سکوت چیز بدی نیست. مکث کردن می‌تونه کمک کنه استرستون رو کنترل کنید تا اینکه بخواهید سریعا جواب بدید.

یک موضوع رو بگید و برای اثبات درستی اون یک مثال بزنید یا توضیح بدید. اگه جوابتون خیلی طولانی بشه یا در مورد موضوعات مختلف و پراکنده صحبت کنید شنونده علاقه‌ش به ادامه‌ی صحبت رو از دست میده. یک موضوع رو همراه با یک مثال دنبال کنید و بعد واکنش شنونده رو بررسی کنید تا بفهمید که باید سراغ موضوع بعدی برید یا نه.

کلمات تون رو واضح و روشن انتقال بدید. در خیلی از مواقع چگونه گفتن یک چیز می‌تونه به اندازه خود چیزی که می‌خواهید بگید مهم باشه. واضح صحبت کنید، تن صدای آرومی داشته باشید و تماس چشمی برقرار کنید. بدنتون در حالت آروم و پذیرا باشه.

با گفتن یک خلاصه، نتیجه گیری کنید و صحبت رو تموم کنید. جوابتون رو خلاصه کنید و بعد دیگه چیزی نگید، حتی اگه سکوت کل اتاق رو بگیره. شما مجبور نیستید سکوت اتاق رو با ادامه دادن به صحبت‌تون پر کنید.

وقتی وسط مکالمه بحث داغ میشه و همه چیز تند پیش میره، شما باید سریع و فوری شدت این هیجان‌ها رو بخوابانید. با یاد گرفتن کاهش استرس در لحظه شما می‌تونید با هر نوع هیجان شدیدی مقابله کنید، احساسات‌تون رو کنترل کنید و صحیح رفتار کنید.

کاهش سریع اضطراب برای ارتباط مؤثرتر

برای کنار اومدن با استرس وسط یک مکالمه:

تشخیص بدید که چه زمانی عصبی و مضطرب میشید. بدنتون شما رو از این قضیه مطلع می‌کنه. عضله‌ها یا شکم‌تون منقبض و سفت شده؟ دست‌تون رو مشت کردید؟ نفس کشیدنتون سطحی و سخت شده؟ فراموش می‌کنید که نفس بکشید؟

یه لحظه صبر کنید تا آروم بشید قبل از اینکه بخواهید تصمیم بگیرید مکالمه رو ادامه بدید یا به تعویقش بیندازید.

از حواس پنج گانه کمک بگیرید و اضطرابتون رو سریعا کنترل کنید با نفس عمیق کشیدن، انقباض و شل کردن عضلات، یا یادآوری یک تصویر آرامش بخش و احساسی. بهترین راه برای تسکین سریع و مطمئن ِ اضطراب حواس پنج گانه ست: بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی. ولی هر فرد به ورودی‌های حسی به شیوه‌ی متفاوتی پاسخ میده، بنابراین شما باید به دنبال کارها و راه‌هایی باشید که به شما آرامش می‌بخشه.

جنبه ی شوخی ماجرا رو پیدا کنید. وقتی شوخی و خنده در جای درست و صحیح به کار بره، بهترین راه برای تسکین و کاهش اضطراب در حین مکالمه ست. وقتی حس می‌کنید که خودتون یا اطرافیانتون دارید همه چیز رو بیش از حد جدی می‌گیرید، با چند تا جوک یا داستان بامزه سنگینی فضا رو کم کنید و حال و هواتون رو عوض کنید.

سازش داشته باشید. برخی اوقات اگه هر دو طرف کمی کوتاه بیان فضای بهتری ایجاد میشه که در اون فضا اضطراب همه کمتر میشه. اگه دیدید که چیزی هست که برای طرف مقابل خیلی مهمه (مهم‌تر از مقداری که اون چیز برای خود شما مهمه)، سازش راحت ترین کاره و برای آینده‌ی اون رابطه هم بهتره.

بر سر اختلاف نظرتون موافقت کنید و در صورت نیاز از اون موقعیت فاصله بگیرید تا همه بتونند دوباره آروم بشند. یه وقفه‌ی کوچک داشته باشید، استراحت کنید و از محل فاصله بگیرید. در صورت امکان بیرون برید و کمی قدم بزنید یا چند دقیقه تفکر و تعمق کنید. حرکت فیزیکی یا پیدا کردن یک مکان ساکت برای برگرداندن تعادلتون می‌تونه سریع اضطراب رو کم کنه.

چهارمین مهارت: جرأت و جسارت داشته باشید

عبارات صریح و جسورانه در هنگام برقراری ارتباطی روشن و شفاف می‌تونه اعتماد به نفس و قدرت تصمیم‌گیری‌تون رو بالا ببره. جسور و حاضر جواب بودن یعنی اینکه افکار، احساسات و نیازهاتون رو واضح و رک بیان کنید و همزمان که از خودتون دفاع می‌کنید به دیگران هم احترام بگذارید. منظور رفتار غیر دوستانه، پرخاشگرانه یا عصبی شدن و پریدن به طرف مقابل نیست. ارتباط مؤثر همیشه به معنی درک کردن طرف مقابله نه اینکه بخواهیم بحث و جدل کنیم و پیروز بشیم یا نظرمون رو به بقیه تحمیل کنیم.

راهکارهایی برای ارتقای جسارت‌

برای خودتون و نظراتتون ارزش قائل بشید. او‌‌ن‌ها هم به اندازه‌ی نظر بقیه باارزشند.

نیازها و خواسته‌هاتون رو بدونید. یاد بگیرید که اون‌ها رو بدون ضایع کردن حق بقیه بیان کنید.

افکار منفی رو بیان کنید البته به شیوه ای مثبت. اشکالی نداره اگه عصبانی بشید ولی باید در همون حال مؤدب هم باشید.

بازخوردهای مثبت دریافت کنید. تعریف و تمجید دیگران رو با تواضع بپذیرید، از اشتباهاتتون درس بگیرید و در مواقع لازم از بقیه کمک بگیرید.

یاد بگیرید که نه بگید. خط قرمز خودتون رو بدونید و اجازه ندید بقیه ازتون سوءاستفاده کنند. به دنبال راه‌های جایگزین باشید تا همه از نتیجه راضی باشند.

ارتقای مهارت‌های ارتباط جسورانه

جسارت همدلانه به معنی بیان حساسیت به طرف مقابله. ابتدا موقعیت یا احساس طرف مقابل رو بشناسید و سپس خواسته یا نظرتون رو بیان کنید.

“می‌دونم که سرت خیلی شلوغه و همش کار می‌کنی ولی من می‌خوام که برای ما هم وقت بگذاری.”

جسارت افزایشی در مواقعی به کار میره که تلاش های اولیه‌تون موفق نبوده. با گذر زمان قاطع‌تر و جسورتر بشید و حتی در صورت نیاز می‌تونید پاتون رو فراتر بگذارید.

 “اگه قرارداد رو رعایت نکنید مجبور میشم که از طریق مراجع قانونی وارد عمل بشم.”

جسارت تمرینی در موقعیت‌هایی با ریسک پایین‌تر برای شروع و تمرین به کار میره تا با این کار اعتماد به نفس‌تون رو بالا ببرید. می‌تونید از دوستان یا خونواده‌تون بخواهید که اول این تکنیک‌ها رو روی اون‌ها امتحان کنید.

همیشه از شنیدن نظرات و تجربیاتتون خوشحال میشیم. پس اونا رو با ما در میان بگذارید.

 

ارسال این مطلب به تلگرام

telegram
برچسب ها :