بسیاری اوقات در زندگیمون اتفاقاتی رخ میده که اصلا خوشایندمون نیست و دوسشون نداریم!
اما بعد از مدت کوتاهی متوجه میشیم که این اتفاق خیلی هم بدنبوده و دست آخر میگیم :خدایا دمت گرم که اینجوری شد!
فکر کنم این داستان براتون خیلی آشنا بود!نه؟
اما داستان امروز درباره ی دختری است به نام استیسی که دیدگاه کاملا متفاوتی درباره ی اتفاقات بد زندگیش داره و ازاون به عنوان هدیه یاد میکنه!
توصیه می کنم این سخنرانی کوتاه و احساسی رو ازدست ندید:
این هدیه، قرار است که چیزهای باورنکردنی برای شما انجام دهد تمام اعضای خانواده تان را گرد هم جمع می کند. به شما طوری بها می دهند که قبلا هرگز چنین نبوده است و شما با دوستانتان و آشنایان طوری ارتباط برقرار می کنید که …