هدف من از زندگی چیه؟ چگونه هدف ام رو بیابم؟
یه سری مواقع توی زندگی ما آدما هست که میشینیم و با خودمون فکر میکنیم. میریم تو خلوت خودمون و با خودمون میگیم: “من کیام؟” و این سوال مرتب توی سرمون تکرار میشه ولی هیچ جوابی براش نداریم. انگار که اصلا خودمون رو نمیشناسیم. انگار هر چی بیشتر از خودمون میپرسیم “من کیام؟” بیشتر از قبل برای خودمون ناشناخته و مبهم به نظر میرسیم. دوست دارین جواب این سوال رو بدونین؟
“من واقعا کی ام؟”
اگه دوست دارین جواب سوال بالا رو پیدا کنین، قبل از اون باید به یه سوال دیگه جواب بدید:
“برای چی به دنیا آمدهام؟” یا “هدف من از زندگی در این دنیا چیست؟”
بیشتر بخونید: هدف (چگونه سریع تر از آنچه تصور می کردید به خواسته هایتان برسید)
تا حالا عمیقا به این سؤال فکر کردید؟ اینکه هدف و دلیل خلقت و به وجود اومدن شما چی بوده؟ آیا اصلا دلیل یا هدفی وجود داره؟
بعضیا هستن با خوندن این حرفا میگن ای بابا…شما هم دلتون خوشه؛ به دنیا اومدیم تا زندگی کنیم، مدتی رو توی این دنیا باشیم و بعدشم بمیریم.
بهتره در این مورد یکم فکر کنیم. در قرآن اومده که خدا از روح خودش در انسان دمیده[۱] و بعد از آفریدن انسان به خودش احسنت گفته[۲] و تمام فرشتهها پس از آفرینش انسان به او سجده کردند[۳].
حالا نوبت منه که از شما بپرسم؛ آیا امکان داره آفرینش انسانی که قدرت عقل و اختیار داره و اشرف مخلوقاته و روح خدایی داره، بدون هدف و بی حکمت باشه؟ آیا امکان داره خدایی که تمام کارهاش حکیمانه و هدفمنده، انسان رو بدون هدف آفریده باشه؟
پس تا الآن متوجه این قضیه شدیم که هدفی در پس خلقت ما وجود داره. حالا هدف این خلقت چیه؟
مارک تواین، نویسندهی معروف، میگه: “دو روز مهم در زندگی شما وجود داره: ۱)روزی که به دنیا می آیید و ۲) روزی که میفهمید چرا به دنیا اومدید.”
ما به عنوان قطرهای در برابر اقیانوس بیکران معرفت الهی شاید نتونیم هدف خدا از خلقت خودمون رو درک کنیم و کاملا متوجه بشیم. ولی چیزی که میدونیم اینه که خداوند مأموریتی رو برای ما قرار داده که باید اون رو به سرانجام برسونیم. و از اونجا که تک تک انسانها (حتی دو قلوهای همسان) با هم متفاوتاند، پس این مأموریت و رسالت هم برای هر کدوم از ما متفاوته.
به طور کلی اگه ما بتونیم اهدافمون رو در زندگی مشخص کنیم، میتونیم مسیر کلی زندگیمون رو تعیین کنیم. اهداف کوچک، هدفهای بزرگ رو تشکیل میدن و این اهداف بزرگ ارزشهای اصلی زندگی ما رو مشخص میکنن. ارزشها در کنار هم مقصد اصلی و نهایی ما رو تعیین میکنن.
پس اولین اقدام برای تعیین جهت و مسیر زندگی، مشخص کردن اهدافمونه.
خب شاید پیش خودتون بگید هدف؟! من اونقدر کار توی زندگیم دارم که انتخاب هدف توش گمه. ولی باید بهتون بگم که تموم کارهایی که تا الآن انجام دادید یا دارید انجام میدید بدون انتخاب واضح و روشن هدفتون بی معناست و در واقع فقط انجامِ کارِ بیهوده ست. چون ممکنه یه روز خسته و کوفته برسید خونه و به خودتون بگید: چرا دارم این کارو میکنم؟ همهی روزام تکراری و یکنواخت شده. دیگه نمیتونم ادامه بدم. و اون موقع هیچ هدفی هم وجود نداره که شما رو به ادامهی راه تشویق کنه.
نگران نباشین. مهم نیست الآن چند سالتونه و پیر هستین یا جوون. خیلی از افراد هستن که ۶۰ یا ۷۰ سال از زندگیشون میگذره ولی هنوز هم هدف واقعی زندگیشون رو نمیدونن. اگه شما هم هنوز هدف زندگیتون رو نمیدونین و براش تصمیمی نگرفتید، با ما تا پایان این مقاله همراه باشید تا قدم به قدم جلو بریم و به جای اینکه اجازه بدیم بقیه برامون تصمیم بگیرن یا همهی تقصیر رو گردن اوضاع و شرایط بندازیم، آیندهمون رو خودمون بسازیم.
ما توی زندگیمون کارهای زیادی انجام میدیم. این کارها رو به دو دسته تقسیم میکنیم: مهم و غیر مهم.
بیشتر بخونید: مدیریت زمان (زندگی مثبت)
کارهای غیر مهم که از اسمشون پیداست، کارهایی هستن که انجام اونا هیچ سودی برامون نداره (البته اگه ضرر نداشته باشه) و به نوعی اتلاف وقت به حساب میان.
کارهای مهم کارهایی هستن که ما رو به اهدافمون نزدیکتر میکنن و غیر از تأثیرِ مثبتی که روی خودمون میگذارن روی دیگران هم تأثیر میگذارند.
پس کل بحث ما در این قسمت به این سؤال ختم میشه:
“چه کارهای مهمی رو میتونم با زمانی که در اختیار دارم، انجام بدم؟”
یادتون باشه، منظور از کارِ مهم این نیست که دنیا رو عوض کنین یا شاخِ غول رو بشکنین. فقط سعی کنین کاری کنید که دنیا (حتی اندازهی یک سر سوزن) بهتر از قبلِ به دنیا اومدنتون بشه.
هر کس به شیوهی خودش دنیا رو جای بهتری واسه زندگی کردن میکنه. پزشک با درمان بیماریها، معلم با تربیت انسانهای مفید و مؤثر در جامعه، نوازنده و موسیقیدان با نواختن آهنگها و ملودیهای روح نواز، کمدین با شاد کردن دل بقیه و دانشمند با کشف رازهای جدید و توسعهی علم و فناوری.
شما چی؟ شما با چه کاری میخواین روی زندگی خودتون (و شاید هم روی زندگی بقیه) تأثیر مثبت بگذارید؟
دوست دارین درآینده با چه صفتی از شما یاد کنن و قبل از مرگتان چه چیزی رو از خودتون به جای بگذارید؟
برای فهمیدن جواب این سوالها، باز هم باید سؤالمون رو ریزتر کنیم:
“چگونه بفهمم چه کارهای مهمی رو در زندگیم میتونم انجام بدم؟”
برای پیدا کردن هدف، اول از همه باید خودتون رو بشناسید. در واقع به طور کلی موفقیت شما در هر زمینهای اعم از تحصیلی، کاری، احساسی و….مستقیما به میزان شناخت شما از خودتون بستگی داره.
خودشناسی اولین قدم برای جهت دهی و تعیین مسیر زندگیتونه. افکار، اعتقادات، احساسات و به طور کلی نگرش شما نشون دهندهی اینه که قراره در زندگیتون به چه جایگاهی برسید. بنابراین داشتن تصویری واضح و روشن از خودِ واقعیتون الزامیه. به یک محیط ساکت و آروم برید، دور و برتون رو خلوت کنید. الان دیگه فقط خودتونید و خودتون. سعی کنید تا جای ممکن با خودتون روراست باشید. قرار نیست کسی شما رو قضاوت یا مسخره کنه.
قراره با هم سفری داشته باشیم به درون خودمون…آمادهاید؟!
بیشتر بخونید: به سوی آرامش (خودشناسی و خودباوری)
الف) ویژگیهای شخصیتی
مسلما هر کسی خودش رو بهتر از بقیه میشناسه. شخصیت، اخلاق، افکار، عقاید، باورها و… مواردی هستند که باید به اونها دقت کنید.
نقاط قوت و ضعف (نقاط نیاز به قوت) خودتون رو بنویسین. سعی کنید تا جایی که میتونین روش زمان بگذارید و با دقت و صبر و حوصله این موارد رو بنویسید. اگه لازمه از یک دوست یا شخصی که شما رو خوب میشناسه، کمک بگیرید.
تست شخصیت mbti آزمونیه که توی شناخت خودتون میتونه خیلی مفید باشه. سوالات رو صادقانه جواب بدید و تیپ شخصیتیتون رو یادداشت کنید و تحلیلش رو هم از این قسمت مطالعه کنید.
با شناخت ویژگیهای شخصیتی خودتون متوجه میشید که توی چه کارهایی میتونید موفقتر باشید و توی انتخاب دقیق اهدافتون بهتر و هوشمندانهتر عمل کنید.
مثلا فردی که ذاتاً ویژگیهای شخصیتی یک رهبر رو داره بهتره که هدفش رو راه اندازی کسب و کار شخصی خودش قرار بده و اگه برای کس دیگهای کار کنه شاید هیچ وقت احساس رضایت از رسیدن به هدف رو نداشته باشه.
ب) علایق و استعدادها
علایقتون چی هستن؟ در زمینههای مختلف مثل رشتهی درسی، شغل، ورزش، تفریح، هنر و…توی بچگی چه آرزوهایی داشتین؟ چه کاری رو از بچگی دوست داشتین انجام بدین و هنوز هم رویاش توی سرتون هست؟ از انجام چه کارهایی واقعا لذت میبرید؟ موقع انجام چه کارهایی زمان رو به کلی فراموش میکنین و حسابی غرق کار میشید؟ چه مواقعی و بعد از اتمام چه کارهایی عمیقا نسبت به خودتون احساس رضایت دارین؟ چه چیزهایی شما رو به وجد میاره، جوری که دوست دارین در موردش با دوستان و نزدیکانتون صحبت کنید؟ چه کاری رو فقط و فقط به خاطر خودتون و نه تشویق دیگران انجام میدید؟
از نظر خودتون توی چه زمینههایی استعداد دارین؟ چه کاری رو سریعتر، دقیقتر و بهتر از بقیه انجام میدین؟ فکر میکنید بقیه شما رو در چه زمینههایی ماهر و با استعداد میدونن؟ نظر بقیه رو هم در مورد خودتون جویا بشید. از یک نفر که شما رو خوب میشناسه بپرسید که به نظر اون شما توی چه زمینههایی استعداد دارین؟
بیشتر بخونید: استعدادیابی و استعداد پروری
روی تک تک این سوال ها عمیقا فکر کنین و چیزهایی رو که به ذهنتون میرسه یادداشت کنید.
-
مرور زندگی
الف) تجارب گذشته
در چه زمینههایی تجربه دارین؟ در چه زمینههای مختلفی اعم از ورزشی، هنری، تحصیلی، شغلی یا…موفق بودین؟ این موفقیت برای شما چقدر بزرگ بوده و آیا حس میکنین در صورت ادامهی اون کار میتونین موفقیت های بیشتری به دست بیارید؟
زندگیتون رو از اول توی ذهن مرور کنید. تجربههای مثبت و موفقیتهایی که توی زمینههای مختلف داشتید رو به خاطر بیارید و یادداشت کنید.
بیشتر بخونید: فکر برتر زندگی بهتر (چگونه استعدادهای درونی خود را برای موفقیت و کارهای بزرگ نمایان کنید!)
ب) کسب تجربه جدید
چه چیزهایی هست که توی زندگی، شما رو اذیت میکنه و دوست دارید تغییرش بدید؟ چه مسائلی وجود دارن که دوست دارین اونا رو حل کنین؟ دوست دارید چه تجربههای جدیدی به دست بیارید؟ احساس میکنین در چه زمینههایی میتونید موفق بشید؟
یکی از راههای کشف استعداد و علاقه، امتحان کردن چیزهای جدید و مختلف است. به سمت کارهایی برید که به اونها گرایش دارید یا با سؤال پرسیدن از آشناها و کسانی که در اون زمینه فعالیت دارند، ببینید که توانایی انجام اون کار رو دارید یا نه.
بیشتر بخونید: استعدادهای بیکران شما
پس اگه علاقه، استعداد یا تجربهی خاصی ندارین با انجام این کار میتونید اونا رو پیدا کنید.
حالا وقتشه که این اطلاعات رو جمع بندی و اولویت بندی کنید. چیزهایی که تا الان نوشتین رو مرور کنین و ببینید چه مواردی هم در قسمت علایق و استعدادها و هم در قسمت تجارب و موفقیتها مشترکاند؟ آیا ویژگیهای شخصیتی و تیپ شخصیتی شما با اون موضوع و اون کار تطابق داره؟ (با توجه به تحلیل تیپ شخصیتی). چقدر اون کار برای شما مهمه و همچنین چقدر از نظر جامعه اهمیت داره؟ و به این سوال مهم پاسخ بدین: بر اساس ویژگی های شخصیتی، علایق، استعدادها و تجاربتون یا تجاربی که دوست دارین به دست بیارین، فکر میکنین چه کارهایی یا چه اهدافی متناسب باشه؟ به ترتیب اولویت اونا رو بنویسین. میتونین در صورت نیاز از یک مشاور برای پاسخ به این سوال کمک بگیرین.
اینها همون کارهای مهمی هستند که توی زندگیتون میتونید انجامش بدید. کارهایی که کمکتون میکنن به اهداف بزرگتر برسید و در واقع این همون مسیریه که شما باید طی کنین.
بیشتر بخونید: مبانی موفقیت
بعد از جمع بندی نوبت میرسه به برنامه ریزی کردن. این مورد برای دستیابی به اهداف بسیار ضروری و مهم هستش که در مقالات بعدی به طور مفصل به این موضوع پرداخته میشود.
و در آخر، همهی این نقشهها، برنامه ریزیها و تعیین اهداف بدون اقدام و وارد عمل شدن، بیهوده و بیفایدهست. مسلما خودتون میدونید که با نشستن و فکر کردن به هدفها یا صرفا درست کردن تابلوی اهداف، هیچ موقع به اونها نمیرسید. ولی با قدمهای کوتاه و مستمر به سمت رویاها، قطعا آروم آروم پیشرفت میکنین و به اون اهداف و اهداف بزرگ تر دست پیدا میکنین.
به خاطر داشته باشین که همیشه رویاهاتون رو در سر داشته باشین، آدما با رویاهای شیرین و قشنگ شون زندهان و زندگی میکنن. مهم نیست بقیه چی میگن، رویاهاتون رو رشد بدین، اونا رو بزرگ کنین و با اونها بال و پر بگیرین.
اگه هنوز زندهاین و دارین زندگی میکنین، پس بدونید که هنوز یه کاری توی دنیا هست که باید انجام بدین و هنوز انجامش ندادین و اون کار فقط و فقط به دست شما انجام میشه. به همین دلیل وجود شما توی این دنیا مهم و مؤثره. خودتون رو باور داشته باشین.
بیشتر بخونید: موفقیت از آن شماست
تمرین عملی???
حالا وقتشه که حرفایی که زدیم رو عملی کنیم. آمادهاین؟! ?
-
دوست کارنیلی عزیز ۵ تا از نقاط قوت و ۵ تا از نقاط ضعف شخصیتت رو بنویس.
?????
-
۵ مورد از علایقت رو به ترتیب اولویت ذکر کن.
?????
-
به نظرت توی چه زمینههایی خیلی با استعدادی؟ سه مورد رو یادداشت کن.
???
-
در چه زمینههایی موفق بودی و تجربه مثبت داری؟ حداقل سه موردش رو بنویس.
????
-
بر اساس ویژگیهای شخصیتی، علایق، استعدادها و تجربههات فکر میکنی چه کارهایی یا چه اهدافی مناسب باشه؟ ۳ الی ۵ مورد ذکر کن. (به ترتیب اولویت)
???????????♀️???
[۱] سوره حجر، آیه ۲۹٫
[۲] سوره مومنون، آیه ۱۴٫
[۳] سوره بقره، آیه ۳۴٫
گوینده: مژده برزگر
۱٫ نقاط قوت: مهربون، اهل کمک، انرژی زیاد، پشتکار زیاد، انعطاف پذیر
نقاط ضعف: زودرنج، مسائلو واسه خودم بزرگ میکنم، جبهه گیری، انتقاد قبول نمیکنم، کینه میگیرم
۲٫ علایق: خرید، کتاب خوندن، شنا، طبیعت، کوه
۳٫ استعداد: ساخت زیورآلات و چیزای تزیینی، ارتباط با بقیه و روابط عمومی، فروش
۴٫ موفقیت و تجربه مثبت: ساخت زیورآلات و چیزای تزیینی، فروش، ارتباطات
۵٫اهداف: ساختن زیورآلات و وسایل اختصاصی خودم و فروش اونا با برند نهال، مدیر تور ایرانگردی و جهانگردی، مربیگری شنا
۱٫ بااعتماد به نفس، شوخ، اهل کار و تلاش، منظم، مسئولیت پذیر
زود عصبی میشم، زود جا میزنم، از کوره در میرم، نظر بقیه برام خیلی مهمه، تاثیرپذیرم
۲٫ فیزیک، موسیقی، مطالعه، بسکتبال، مسافرت
۳٫ فیزیک، بسکتبال، نواختن گیتار
۴٫ مقام استانی برای بسکتبال، مسابقات کتابخوانی، تجربه تدریس
۵٫ ادامه تحصیل در رشته فیزیک و تدریس در دانشگاه، دنبال کردن بسکتبال به صورت حرفه ای و عضو شدن در تیم ملی، تدریس گیتار
۱درک بالا/با حوصله/شاد و با روحیه/منطقی و با فکر یه کارو میکنم/صبور
سریع بهم برمیخوره/یذره تنبل:)/ یهویی شدید با بقیه رفتار میکنم/بیخیال
۲معماری/نویسندگی/ سخنرانی/دوچرخه سواری/موسیقی
۳نویسندگی و شعر/دوچرخه سواری/سخنرانی و سرگروه بقیه بودن
۴دوچرخه سواری برنده شدم/همیشه سرگروه بودم/شعر و متن زیاد نوشتم و توی مسابقه رتبه اوردم/ساز میزنم
۵مهندس معمار بشم/ کتاب بنویسم و اولین کتاب شعرمو چاپ کنم/ یه سخنران خیلی خوب بشم که به بقیه روحیه میده/ دوچرخه سواری رو ادامه بدم و مقام کشوری بیارم
ممنونم از راهکاراتون. حتما انجام میدم و میفرستم
۱ خیلی مهربونم ،بخودم انگیزه میدم، همیشع میخندم ، پهلوونم .
۲ دکتر بودن ،میکانیک موتور سیکلت،هنرهای رزمی، والیبال،پولدار بودن.
۳پهلوانی،تعمیرگاه موتور چون عاشقشم،دکتر بودن.
۴درس بیولوژی، تاریخ،باخدا بودن
۵میخام میکانیک باشم،یا دکتر باشم، ویاهم توی شهر یدونه مغازه باز کنم
عالی بود..
علایق ورزشی والیبال و فوتبال
اهداف
نویسندگی..مترجم..مهندس کامپیوتر..روانشناس..جامعه شناس..گیتارسیت..خواننده..
علایق رشته تحصیلی..روانشناسی و جامعه شناسی..
رشته تحصیلی..انسانی
فعالیت الانم نویسندگی هستش
مهربون..جدی..شوخ طبع..زودرنج…گاهی زودم عصبانی میشم ولی بعدش پشیمون میشم..
از کارای بیهوده بدم میاد
اهدافی دارم ک از دید دیگران شاید جالب نباشه ولی خودم استوار ایستادم پاش
اوقات فراغت..دوچرخه سواری..نوشتن موسیقی و شعر..
کتاب خوندم دوس دارم
وقتی توانایی رسیدن به اهداف و ارزوهات نداری یا نیستی چه کار میشد کرد
میتونیم حداقل در جهتش قدم برداریم. در طول این مسیر هم خودمون رشد پیدا میکنیم و هم ممکنه تواناییش رو به دست بیاریم
چرابدنیامیایم؟!؟
چجوری باید بفهمم!!! میشه جواب این سوال رو بدین…
چرابدنیا میایم؟!
چجوری باید بفهمم کتابی هست درموردش که بخونم؟!
نقاط قوت : مسئولیت پذیر. مهربون .
پر انرژی. انسان و طبیعت دوست . ورزشکار.
نقاط ضعف : رک نبودن . دیر و سخت تصمیم میگیرم . قاطع نیستم . دوست دارم همه رو راضی نگه دارم.
علایق : ورزش . موفقیت درکار . موقعیت خوب خانوادگی و اجتماعی . رهبر بودن. طبیعت . جهان گردی .
۳. ورزش . فروش . خلاقیت
بله کتاب قرآن! کتابیه که جواب خیلی از سوالاتتون رو می تونید ازش بگیرید.البته به شرط اینکه قبل از مطالعه اون پیش داوری نکنید و دلتون پاک باشه و بی طرف و تعصب روکنار بزارید.
چرا برای به دنیا اومدنم ازم اجازع نگرفتن؟؟
اگه اینجوری بود هیچکی به دنیا نمیومد
درجواب فاطمه:
چرا خدا ازت اجازه گرفته بود و تو هم قبول کرده بودی که به دنیا بیای و انسان باشی!!نه فقط تو بلکه من وهمه انسانها هم همینطور.چطور؟!کی؟!کجا؟!
به این آیه دقت کن:
“انا عرضنا الامانه علی السماوات والارض والجبال فابین ان یحملنها و اشفقن و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا” (احزاب-۷۲)ترجمه:ما امانت (منظور روح ویا قدرت انتخاب بین خیروشر)را برآسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم(منظور پیشنهاد دادیم)،پس آنها خودداری کردند ازینکه آن را حمل کنند و ترسیدندولی انسان آن را حمل کرد، براستی که او (با قدر نداستن این امانت) به خودستم کرد و جاهل بود.
خب شاید فاطمه بپرسه پس چرا من یادم نمیاد کسی قبل از بدنیا اومدنم ازم اجازه گرفته باشه؟جواب:نبایدم یادت بیاد. همونطور که من وهمه انسانها الان یادمون نمیاد.چون خدا وقتی مارو فرستاد تو این دنیا این موضوع رو از حافظه امون پاک کرد! برات عجیبه میدونم. چون اگر خدا از حافظمون پاک نمیکرد دیگه امتحان کردنمون فایده و معنایی نداشت. وتا بدنیا میومدیم میدونستیم که خدایی وجود داره و قبلا بهمون پیشنهاد انسان بودن رو داده وماهم قبول کردیم ودیگه گناه نمیکردیم چون عملا ازهمه عالم غیب خبر داریم وامتحان کردنمون معنی نداره.خب اگه از حافظه منم پاک شده ومنم یادم نمیاد پس این حرف رو از کجا اوردم؟جواب:از قرآن!خدا یه سری چیزها که مربوط به عالم غیب میشه رو از طریق کتابهای آسمانی و پیامبرانش برامون میفرسته تا مابدونیم. ادمای پاک سیرت قبول میکنن وآدمای سرکش و بدسیرت تکذیب میکنن.
یه مثال دیگه:
سوره اعراف آیه۱۷۲:
“واذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم واشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالو بلی شهدنا ان تقولو یوم القیامه انا کنا عن هذا غافلین”
ترجمه:(وبیادآور)هنگامی را که پروردگارت از فرزندان آدم از پشتهایشان(منظور صلب)ذریه (فرزندان) آنها رابرگرفت،وانها رابرخویشتن گواه ساخت (وگفت)آیا من پروردگارشما نیستم؟(یعنی آیا این راگواهی میدهید)گفتند آری گواهی میدهیم،(این کارراکردیم)تا درقیامت نگویید ما از این موضوع(خداپرستی فطری)بی خبر بودیم.
این هم یک شاهد دیگه براین حرفم که خدا قبل ازبدنیا اومدن ما باهامون صحبت کرده و ازمون عهدو پیمان هایی گرفته و هیچکس زورکی به این دنیا نیومده. اما اونجا کجا بوده؟مفسران میگن مسلما تو این دنیا نبوده و توی یک عوالم دیگه ای به اسم”عالم ذر”یا” عالم الست” بوده.واما این ایه مربوط به چی میشه؟ خداپرستی فطری. یعنی اینکه هر انسانی به طور فطری یا ذاتی گرایش به پرستش وکمک خواهی از یک موجود بالاتر و برتر داره که بهش میگن خدا.حالا یکی خدا رو میپرسته،یکی گاو،یکی بت و…ولی هرچی هست هرانسانی به طور ناخودآگاه گرایش به یک خدا داره.خدا تو عالم ذر ازما تعهدگرفت که اگر به دنیااومدیم فقط اونو بپرستیم وما”باآگاهی کامل”قبول کردیم. وقتی بدنیا اومدیم این موضوع رو ازحافظه مون پاک کرد تا تبدیل به “ناخودآگاهی”بشه و زمینه برای امتحانمون فراهم بشه.خلاصه دوستان اگر قرآن رو” بادقت”بخونید جواب خیلی ازسوالاتتون رومیگیرید به شرط اینکه برید دنبالش.ازمدیرعزیز سایت خواهش میکنم نظرم رو منتشرکنه شاید که برای برخی دوستان کارساز باشه.
من می دونم. هر کس که می خواد بگه.
ali.hoo.2020@gmil.com
بهترین مقاله ی زندگیم???
❤❤
بهترین مقاله ی زندگیم???
من فهمیدم که راهم درسته، ممنونم برای این مقاله ی بینظیر.هزاران بار ممنون??????????????
گوش من ک از این مزخرفات پره
همون اول کافی بود برام
جواب سوالم رو گرفتم
خداوند حکیم، سبحان،رحمن و مهربان هیچ چیز را بی دلیل نیافریده و همه چیز با نظم و حساب شده آفریده شده
و فکر کنم هدف من اینه :
جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر
فقط این بهم آرامش میده یا حق
خوب بود
چه تفسیر خوبی هر جمله را میتوان ساعتها در بارش فکر کرد