آیا شما این ۷ اشتباه رو در زبان بدن خودتون انجام میدید؟

19 مارس 2017 بدون دیدگاه

وقتی صحبت میکنید، فقط با کلمات خودتون ارتباط برقرار نمی کنید.

در حقیقت، شما با کل بدنتون در حال ارتباط برقرار کردن هستید. بر اساس تحقیقات صورت گرفته توسط آلبرت محرابیان، که در حال حاضر پروفسور بازنشسته ی روانشناسی در دانشگاه UCLA هست، کلمات فقط ۷% از ارتباطات رو تشکیل میدن. بقیه ی ارتباطات رو تن صداتون به اندازه ی ۳۸% و زبان بدن تون به اندازه ی ۵۵% تشکیل میدن.

این اعداد ممکنه بر حسب موضوع، موقعیت و اینکه چطور چیزی انتقال پیدا میکنه تغییر کنند(برای مثال، حرف زدن پشت تلفن مشخصا با حرف زدن رو در رو فرق داره) اما زبان بدن همچنان قسمت خیلی مهمی از ارتباطاته.

سه دلیل خوب برای اینکه زبان بدن تون رو توسعه بدید:

مهارت های ارتباطیتون رو بهبود ببخشید. اگر زبان بدن تون رو بهتر کنید میتونید افکارتون رو به روش موثرتری بیان کنید. میتونید با یک نفر دیگه راحت تر ارتباط برقرار کنید. وقتی که از زبان بدن ی قوی تر و متوازن تری استفاده کنید، مهارت های ارتباطیتون بهتر و متمرکزتر میشن.

احساسات به زبان بدنی شما متصل هستند. احساسات هم وارونه عمل میکنند. اگر احساس خوبی داشته باشید لبخند می زنید. اگر خودتونو مجبور به لبخند زدن هم بکنید باز هم احساس خوبی خواهید داشت. اگر احساس خستگی یا افتادگی می کنید ممکنه به حالت رکود برسید. اگر به حالت رکود برسید، احساس خستگی و منفی بودن بیشتر می کنید. فقط سعی کنید برای ۵ دقیقه راست بشینید و تفاوت در انرژی تون رو با حالتی که نیمه خوابیده نشستید احساس کنید.

جذابیت خودتونو افزایش بدید. این چیزی نیست که بخواید بگید، روشیه که اون رو میگید. یک ژست بهتر و یک بدن مشتاق تر و متمرکز تر هر کسی رو میتونه جذاب تر کنه. و نه تنها فقط در زمینه ی جنسی، بلکه حتی وقتی دارید با دوستان جدید حرف می زنید یا در یک مصاحبه ی کاری و ملاقات های تجاری هستید.

این ۷ اشتباه زبان بدنی ترکیبی از چیزهای عمیقتره که زبان بدنی ما رو کنترل می کنند. در اینجا چند نکته هست برای وقتی که میخواید به صورت دستی اشتباهات رو اصلاح کنید و عادت های قدیمی خاص رو فراموش کنید.

  1. احساساتتون رو نگه نداشتن و در مکان درست تمرکز کردن.

به نظر من بزرگترین قسمت زبان بدنی شما احساسیه که شما دارید. وقتی احساس باز بودن، مثبت بودن و اعتماد به نفس می کنید، این احساسات در زبان بدنی شما نمود پیدا می کنند. شما لبخند خواهید زد، بیشتر می خندید و ژست های با اعتماد به نفس تر و بازتری می گیرید.

بنابراین برای بهبود زبان بدنیتون با روشی ثابت در زندگی روزمرتون، بخش اصلی کاری که باید انجام بدید بهبود زندگیتونه. برای مثال، به اندازه ی کافی بخوابید، غذاهای سالم بخورید، ورزش کنید و کارهای رو که میخواید انجام بدید رو انجام بدید. وقتی که دارید زندگی ای رو می کنید که میخواید، یا وقتی در زندگی روزانه تون بهترینه خودتون هستید، احساس خوب یا عالی ای بهتون دست میده. و این اتفاق در زبان بدنیتون هم میفته.

همونطور که پذیرفته شد، هیچ اصلاح سریعی مشکل شمارو حل نمی کنه. با این وجود میتونن کمک کنند.

برای مثال میتونید به طور موقت احساسی رو که دارید تغییر بدید و بعد با عمل کردن مثل احساسی که دوست دارید داشته باشید این احساسات رو بسازید. یک مثال برای این موضوع، اینه که با کسی که حتی باهاش دشمنی دارید به مهربونی برخورد کنید. و بعد روی اون احساس مهربونی که از عملتون سرچشمه می گیره بسازید. در اینجا چند روش دیگه برای تغییر احساستون و چند نکته برای اینکه چطور یک روز بد رو به یک روز خوب تبدیل کنید ذکر شده.

  1. بسیار خودآگاه شدن.

برای اینکه احساسات، افکار و زبان بدنیتون رو در مکان مناسب نگهدارید و یا برای اینکه تغییری ایجاد کنید اول باید خودتون رو ترسیم کنید. هرچند، زیاد انجام دادن این کار سریعا جاه طلبی شما رو به احساس خود آگاهی و عصبی بودن تبدیل میکنه. اگر صدای درونی شما بگه “آیا من دارم درست انجامش میدم؟ آیا من درست نشستم؟ آیا من خیلی آروم راه میرم؟ یا خیلی سریع؟” در این صورت شما احساس نگرانی و اضطراب دارید. این احساسات در زبان بدن شما هم نمود پیدا میکنه.

بنابراین شما نیاز دارید تا احساسات یا افکارتون یا بخشی از زبان بدنیتون رو که میخواید هر چند وقت یکبار تغییرش بدید چک کنید. و یاد بگیرید که به این میل اجازه ندید تا بصورت مارپیچی از کنترل خارج بشه و توی ذهنتون تبدیل به الگوهای فکری درهم بشه که فقط میچرخه و میچرخه وباعث میشه شما احساس بدی پیدا کنید. توضیحات بیشتر راجع به این موضوع در بخش بعدی موجود هست.

  1. خودتون یا زندگی رو بسیارجدی گرفتن.

در کل، جدی گرفتن بیش از حد خودتون یا مسائل به دلایل متعددی ایده ی خوبی نیست. ممکنه باعث بشه تا شما برای کوچکترین چیز منفی ای که یک نفر میگه یا انجام میده احساس رنجیده بودن و عصبانی بودن یا بی میلی کنید. میتونه باعث بشه تا رها کردن مشکلات برای شما سخت بشه و باعث بشه تا شما به مشکلات بی توجهی کنید. میتونه باعث بشه که کارها بسیار سخت تر انجام بشه طوریکه شما زندگی هر روزتون رو مثل یک کشمکش تلخ ببینید. میتونه باعث بشه افکار قربانی بودن در ذهن شما مقاوم و محکم بشه.

این برای ارتباطات متقابل شما خوب نیست. و برای زبان بدنتون هم خوب نیست چون احساسات منفی شما از این طریق به دیگران منتقل خواهد شد.

همچنین این رفتار، رفتار موثری نیست اگر که بخواید زبان بدنتون رو تغییر بدید طوریکه میتونه باعث بشه شما این چالش رو خیلی جدی بگیرید. این امر باعث میشه تا شما هروقت که اشتباهی میکنید احساس ناراحتی کنید. و میتونه باعث بشه که شما به چالش پیش روتون بیش از حد فکر کنید و افکارتون در حلقه های خودآگاهی گیر بیفتن.

به عنوان چند نکته برای داشتن رفتاری بهتر در مقابل خودتون و زندگی میشه به شناخت بدون افکار و احساساتتون، تشخیص اینکه شما خود قبلی تون نیستید، و توسعه ی یک ذهنیت فراوانی اشاره کرد. اطلاعات بیشتر راجع به این سه پیشنهاد رو میتونید در روشن شدن بخونید!

  1. بسیار سریع حرکت کردن و بی قراری.

اگر خیلی سریع حرکت کنید استرس میگیرید. استرس بعدا میتونه جلوی حرکت شمارو بگیره. یا باعث بی قراری شما بشه. سریع کار کردن و بی قراری در محیط اطرافتون میتونه مردم اطراف شمارو دچار استرس کنه، عصبیشون کنه، و یا حواس پرت و ناراحتشون کنه.

به عنوان دو عادت بی قراری میشه به تکون دادن پاهاتون وقتی که نشستید یا ضربه زدن با انگشتتون روی میز به تندی اشاره کرد. لمس کردن بیش از حد صورتتون هم یک عادت دیگه به حساب میاد.

بجای بی قراری که در دستاتون نمود پیدا میکنه یا خاروندن صورتتون، میتونید از اونها برای ارتباط و گفتن چیزی استفاده کنید که سعی میکنید بگید. از دستاتون برای توصیف چیزی استفاده کنید یا برای اضافه کردن به چیزهایی که منظورتون هست. ولی بیش از حد از دستاتون استفاده نکنید چون ممکنه باعث حواس پرتی بشن. و نذارید که دستاتون زیادی به اطراف حرکت کنند، این کار رو با کمی کنترل انجام بدید.

اگر مراحل سختی رو میگذرونید یا احساس بی قراری میکنید، پس یاد گرفتن اینکه چطور آروم باشید میتونه به شما کمک کنه. برای مثال، شما میتونید با کمی آروم حرکت کردن احساس آرامش کنید. این کار همچنین باعث میشه تا شما آروم تر و با اعتماد به نفس تر به نظر برسید.

یا میتونید به سادگی عادت دست زدن به صورتتون رو با به یاد داشتن اینکه باید ازش پرهیز کنید از بین ببرید. ممکنه مشکلات بزرگتری در زندگی شما باشه که نیاز به حل شدن دارند که میتونن عادت های بد شما رو کم کنند یا از بین ببرند.

شما میتونید ۳۶ روش برای کاهش استرس در زندگی رو در این مقاله پیدا کنید.

  1. نگه نداشتن ژستتون در ذهنتون.

گاه به گاه این اتفاق می افته. شما نباید اشتباه شماره ۲ رو تکرار کنید و به این کار وابسته بشید. نشستن یا ایستادن به صورت خیلی صاف وقتی که سرتون بالاست چند مزیت داره:

  • باعث ایجاد احساسات مثبت از جمله آگاهی و احساس تمرکز میشه.
  • میتونه باعث به وجود اومدن اولین تاثیرات در ذهن دیگران نسبت به شما بشه، مثل جالب تر یا جداب تر به نظر رسیدن.
  • بعضی وقتا کمک میکنه که در پشتتون یا شونه هاتون و … از بین بره.
  1. بسته بودن (ارتباط نداشتن).

باز بودن و انتقال این باز بودن یکی از مهمترین قسمت های ارتباط هست. اگه شما بسته باشید یا وقتی میخواید وارد یک بحث بشید بسته عمل کنید، ایجاد یک ارتباط خالص برای شما سخت خواهد شد. اگر شما کمی احساس احتیاط کنید و در درونتون بسته باشید، نه تنها شما رو از باز بودن باز میداره بلکه باعث میشه تا شما احساس آرامش نکنید، لبخند نزنید و نخندید و اوقات خوشی رو نداشته باشید.

چند روش معمول برای بسته بودن در زیر اشاره شده:

  • ضربدری قرار دادن دستها و/یا پاهاتون. حتما تا به حال شنیدید که نباید دست به سینه باشید چون باعث میشه در حالت دفاعی یا گارد گرفتن به نظر برسید. این برای پاهاتون هم صدق میکنه. دست ها و پاهاتون باز نگه دارید. ایجاد یک فضا در اطرافتون مثلا با نشستن یا ایستادن به حالتی که پاهاتون کمی بازه، این پیام رو میرسونه که شما با اعتماد به نفس هستید و با خودتون راحت هستید.
  • نگه نداشتن ارتباط چشمی. اگر دارید با چند نفر حرف میزنید، به همشون مقداری ارتباط چشمی اختصاص بدید تا ارتباط بهتری ایجاد کنید و دقت کنید که اونها گوش میدن یا نه. نگه داشتن زیاد ارتباط چشمی ممکنه باعث بشه مردم وحشت کنند. اصلا ارتباط چشمی نداشتن هم باعث میشه شما ناایمن به نظر برسید. اگر تا حالا یاد نگرفتید که چطور ارتباط چشمی داشته باشید، ممکنه برای بار اول سخت یا ترسناک به نظر برسه اما روی اون کار کنید و به مرور زمان میبینید که بهش عادت کردید.
  • نوشیدنیتون رو جلوی سینه تون نگه داشتن. نوشیدنیتون رو جلوی سینه تون نگه ندارید. در حقیقت، هیچ چیزی رو جلوی قلبتون نگه ندارید چون باعث میشه گارد گرفته یا دور به نظر بیاید. پایین بیاریدش و اون رو کنار پاتون نگهش دارید.

بسته بودن معمولا از احساس عصبی بودن یا ناایمن بودن ناشی میشه. ممکنه شما بعضی اوقات مردمی رو که باهاشون ارتباط دارید رو به عنوان تهدید ببینید.

شاید از این میترسید که دیگران شمارو مسخره کنند، دوستتون نداشته باشند یا شما از خودتون یه احمق بسازید. در اینجا چند روش برای دور ریختن این افکار و احساسات از ذهنتون رو معرفی میکنیم:

  • تنفس شکمی. این یکی از نکات مورد علاقه ی منه که باعث میشه در عرض ۱ یا ۲ دقیقه احساس آرامش و راحتی بیشتری کنم.
  • تصور رابطه. دقیقا قبل از یک ملاقات که دارید، فکر کنید که میخواید یکی از دوستان خوبتون رو ببینید. بعد شما بصورت طبیعی به درون یک ذهنیت و حالت احساسی راحتتر، مطمئن تر و لذت بخش تر سر خواهید خورد.

این کار همچنین به شما و دیگران کمک میکنه تا چارچوبی برای روابطتون تعیین کنید. این چارچوب همیشه در ابتدای روابط تعیین میشه. ممکنه چارچوبی عصبی و سفت باشه، چارچوبی رسمی و بریم سر اصل مطلبی باشه و یا یک چارچوب آرامش بخش باشه. مساله اینه که چارچوبی که در ابتدای مکالمه تعیین شده اغلب چارچوبیه که ممکنه برای مدتی باقی بمونه. اولین تاثیرلا باقی میمونن. با کمی تمرین- برای حذف مقاومت در برابر این ایده و احساس این رو داشتن که دارید چه کاری انجام میدید- ممکنه تعجب کنید که تصور رابطه چقدر موثره، برای من که اینطور بوده.

  • آزمایش کردن. به مقاله ی چند راه بیشتر برای کنترل کردن عصبی بودن نگاهی بیندازید. و چند راه برای جلوگیری از اضطراب. چندتا از اونا رو امتحان کنید به علاوه ی اون راه هایی که در بالا ذکر شد و بفهمید که کدوم برای ما مناسبتره.
  1. عقب نگه داشتن خودتون.

بیاید تصور کنیم که شما بیشتر روش های بالارو میدونید. این دقیقا علم موشکی نیست. پس چرا هنوز از این روش ها- یا روش های دیگه از جاهای دیگه- استفاده نکردید تا تغییر کنید و روی روش ارتباطیتون رو پیاده شون کنید؟

یک دلیل بزرگ میتونه این باشه که شما خودتون رو عقب میرونید.

ممکنه شما جلوی خودتونو از گویا بودن در برابر بقیه بگیرید، برای مثال، با دستاتون. یا ممکنه جلوی خودتونو کاملا برای فضا دادن به خودتون یا ایجاد ارتباط چشمی بیشتر بگیرید.

عقب نگه داشتن خودتون ممکنه به دلایل مختلفی مربوط باشه. رایج ترین دلیل احتمالا همون دلیلیه که در اشتباه قبلی ذکر شد: ترس از اینکه دیگران ممکنه چی فکر کنن، بگن یا انجام بدن.

بله، مردم ممکنه واکنش منفی داشته باشند. و بله، شما ممکنه در ابتدا توی ایجاد زبان بدنیتون اغراق کنید مثلا با نشستن با پاهای بیش از حد باز!

هرچند، مردم به اندازه ای که فکر میکنید به شما توجه نمیکنند. اونها هم مثل شما هستند. اونها هم مسائل خودشون رو دارند که راجه بهشون نگران باشند. اگه با زبان بدنیتون آزمایش کنید، پس قطعا، ممکنه بعضی وقتا یه کم عجیب به نظر برسید. اما بیشتر اوقات مردم متوجه نمیشن که شما چه چیزی رو تغییر دادید. ائنها اونجا ننشستن که کل روز همه ی حرکات شمارو زیر نظر داشته باشند.

همچنین، توی ذهنتون داشته باشید که اگر شما برای مثال، به طور معمول انسان گویایی نیستید، پس چیزی هم که ممکنه برای شما عجیب باشه برای دیگران صرفا عجیب نیست. این فقط شمایید که روش قدیمی رو با روش جدید دارید تو ذهنتون مقایسه میکنید. این فقط شمایید که عادت کردید بیشتر از همه گویا باشید.

اگر زبان بدنتون رو بهتر کنید، بیشتر مردم فقط واکنش های مثبت نسبت به این بهبود نشون میدن. چون که همونطور که در اشتباه شماره ۲ ذکر شد، طوریکه زندگی میکنید و احساس میکنید در زبا بدنتون نمود پیدا میکنه. و اگه احساس عالی داشته باشید این احساس به حقیقت میپیونده. و احساسات واگیر هستند. پس حالا، مردمی که باهاشون در ارتباط هستید هم احساس خوبی پیدا میکنند. و همه ی مردم دوست دارند که احساسات مثبت داشته باشند.

بنابراین، بله، ممکنه بعضی اوقات مثل یه احمق جلوه کنید اگر که بخواید تغییر کنید. اما این مهم نیست. این بهتر از اینه که تو زندگیتون همشد دور خودتون بچرخید و خودتونو عقب نگهدارید. و اگر خودتون و زندگی رو خیلی جدی نمیگیرید- اشتباه ۳- پس ترس شما از احمق جلوه کردن و پس زده شدن در به روش های متعددی کاهش پیدا خواهد کرد.

ارسال این مطلب به تلگرام

telegram
برچسب ها :