به عملِ تبدیل ایده های جدید و مبتکرانه به واقعیت، خلاقیت گفته می شود. خلاقیت به توانایی مشاهده ی جهان به سبک و شیوه ای نو، یافتن الگوهای پنهان، یافتن ارتباطی بین پدیده های ظاهرا نامربوط و پیدا کردن راهکار (راهکاری نوین برای مسائل) میگویند. خلاقیت شامل دو مرحله است: فکر کردن و سپس خلق کردن. اگر شما ایده های دارید ولی آنها را به مرحله ی اجرا نمی گذارید، شما خلاق نیستید بلکه فقط تخیلی قوی دارید.
” خلاقیت به معنی به وجود آوردن یک چیز جدید است. خلاقیت نیازمند اشتیاق و تعهد است و باعث می شود چیزهایی که قبلا در نظرمان پنهان بود الآن به چشم مان بیاید و منجر به یک زندگی جدید و خوشحالی میشود.” رولو می، جرأت خلق کردن
“یک محصول زمانی خلاقانه ست که اولا جدید و نو باشد و ثانیا درخور و مناسب باشد. یک محصول جدید، اصل است ولی قابل پیش بینی نیست. هرچقدر ایدهی آن محصول بزرگتر باشد و هرچقدر نیازمند ایده پردازی و اقدام بیشتری باشد، آن محصول خلاقانه تر است.” استرنبرگ و لوبارت، به مبارزه طلبیدن جامعه
ابداع و نوآوری چیست؟
نوآوری یعنی اجرا و تولیدِ یک محصول ارتقا یافتهی جدید یا قدیمی، خدمات یا فرآیندی که برای مشاغل، حکومت یا جامعه ارزش ایجاد می کند.
بعضی ها عقیده دارند که خلاقیت و ابداع هیچ ارتباطی با هم ندارند (و ابداع یک نوع نظم و انضباطی دارد که خلاقیت ندارد). ولی خلاقیت هم، نظم و انضباط دارد و به ابداع مرتبط است. بدون خلاقیت، ابداع هیچ معنی ندارد. هم در ابداع و هم در خلاقیت، یک چیز ارزشمند خلق می شود.
خلاقیت و توسعه اقتصادی
ما در حال حاضر در عصر خلاقیت زندگی می کنیم. دانیال پینک در کتابش “یک ذهن جدید: چرا راست مغزها در آینده حکمفرما می شوند” عصرهای زندگی اقتصادی را این گونه تعریف می کند:
- عصر کشاورزی (کشاورزها)
- عصر صنعتی (کارگرها)
- عصر اطلاعات (کارمندان و افراد با دانش)
- عصر تصور و ادراک (ابداع گران)
آقای پینک می گوید که (در این عصر یعنی عصر چهارم) تفکر به سبکِ چپ مغزها و تفکرِ تجزیه و تحلیل گرا مانند کامپیوتر، با تفکر راست مغزها که همدل، مبتکر و با درک بالایی هستند، عوض می شوند. چون در این عصر اینها مهارت هاییست که در مشاغل، بیشتر مورد نیاز است. به بیانی دیگر، خلاقیت به خدمات یا محصول شما ارزش می بخشد و تجارتِ شما را از رقیبان متفاوت می سازد. بدون خلاقیت شما مجبورید با محصولات مشابه و یکسانِ خودتان، با دیگران رقابت کنید.
خلاقیت یکی از مهم ترین فاکتورها برای موفقیت است
پژوهش جهانی مدیران، در شرکت IBM سال ۲۰۱۰ اظهار کرده است که:
“تأثیرات اینکه مدیران و گروه آنها خلاق باشند این است که با مشتریان به شیوه ی ذهنی و قوه ی تصورشان ارتباط برقرار می کنند و درخواست آنها را به سرعت و با انعطاف انجام میدهند و طراحی می کنند و جایگاه خودشان برای موفقیت در قرن بیست و یکم را تثبیت می کنند.”
خلاء خلاقیت
تحقیقی در سال ۲۰۱۲ نشان می دهد که از هر ده نفر، هشت نفر خلاقیت را امری ضروری و مهم برای رشد اقتصادی می دانند و نزدیک دو سوم پاسخ دهندگان احساس می کنند که خلاقیت برای جامعه ارزشمند است، در حالی که میزان خیلی کمی از مردم (فقط یک نفر از هر چهار نفر) باور دارند که از خلاقیت شان استفاده میکنند.
آیا خلاقیت را می توان آموخت؟
پاسخ کوتاه این سوال “بله” است.
پژوهشی از جورج لند نشان می دهد که ما ذاتا خلاق هستیم و به مرور زمان که بزرگتر می شویم آن را فراموش می کنیم. خلاقیت یک مهارت است که می توان آن را پرورش داد و یک پروسه است که می توان آن را مدیریت کرد. پایه و اساس خلاقیت، دانش، داشتن نظم و تسلط بر شیوه ی تفکرتان است. شما با تجربه کردن، جستجو، پرسش در مورد فرضیات، استفاده از قوه ی تصورتان و جمع بندی اطلاعات می توانید یاد بگیرید که خلاق باشید. آموختن خلاقیت مثل یاد گرفتن یک ورزش است، به تمرین نیاز دارد تا ارتقاء پیدا کند و به یک محیط حمایتگر نیاز دارد تا شکوفا شود. مطالعاتی که توسط کلایتون ام. کریستنسن و پژوهشگرانش صورت گرفته نشان می دهد که داشتن ایده های مبتکرانه صرفا عملکرد ذهن شما نیست، بلکه به پنج مورد از رفتار و عملکرد شما نیز بستگی دارد که باعث می شود ذهن تان مشتاق اکتشاف باشد:
- مرتبط کردن و ایجاد پیوند: ایجاد ارتباط بین سوال ها، مسائل یا ایده هایی که با هم متفاوتاند و ارتباطی با هم ندارند
- سوال کردن: پرسیدن و مطرح کردن سوالاتی که ذهن را به چالش می کشد
- مشاهده کردن: بررسی کردن دقیق رفتار مشتریان، متصدیان و رقبا برای یافتن راه هایی جدید برای انجام امور
- ارتباط برقرار کردن: ملاقات با افرادی با ایده ها و دیدگاه هایی متفاوت
- تجربه و آزمایش کردن: انجام آزمایش های مؤثر و یافتن پاسخ های اشتباه
خلاقیت یک تمرین است و اگر شما این پنج مهارت را روزانه تمرین کنید مهارت خلاقیت و ابداعتان ارتقاء مییابد.
با باورهای غلط تان در مورد خلاقیت مقابله کنید
این طرز فکر که فقط افراد با استعداد و خاص، خلاق هستند (و برای اینکه خلاق باشید باید این گونه به دنیا میآمدید) اعتماد و اطمینان به قدرت خلاقیتتان را کم میکند. بنابر مطالعاتی که در دانشگاه اکستر صورت گرفته، این تصور که نابغه هایی مانند شکسپیر، پیکاسو و موتزارت دارای استعداد و موهبت الهی بودند یک باور غلط است. پژوهشگران شاهکارهایی در هنر، ریاضیات و ورزش را مورد آزمایش قرار دادند تا این جمله که باور عموم مردم است را مورد ارزیابی قرار دهند: “یک فرد برای رسیدن به درجات بالا باید از یک پتانسیل ذاتی به نام استعداد خدادادی بهره مند باشد.”
در پایان این مطالعه نشان داد که مزیت و برتری یک فرد با عوامل زیر مشخص می شود:
- فرصت ها
- تشویق و دلگرمی
- تعلیم و آموختن
- انگیزه
- و مهم تر از همه تمرین و تکرار.
” عده ی کمی به دلیل تشویق های والدین جایگاه پیدا کردند. هیچ کس بدون گذراندن هزاران ساعت آموزش جدی در زمینه ی تخصصی خودش به جایگاه بالایی نرسیده. موتزارت قبل از اینکه شاهکار معروفش را عرضه کند شانزده سال تمرین کرد. امروزه بسیاری از نوازنده های عالی به جایگاهی نزدیک به موتزارت رسیده اند.” خورشید ونکوور، سپتامبر ۹۸/۱۲
پرورش خلاقیت در کار
این مراحل ساده را دنبال کنید تا خلاقیت و نوآوریتان در کار افزایش یابد، این قانون ها توسط شرکت HP تعیین شده که در واقع کار خودشان را از یک پارکینگ شروع کردند.
باور داشته باشید که می توانید دنیا را تغییر دهید.
سریع کار کنید، وسیله ها را در دسترستان بگذارید و هر زمان که می توانید کار کنید.
بدانید که چه زمانی باید تنها و چه زمانی با هم کار کنید.
وسایل و ایده ها را به اشتراک بگذارید. به همکارانتان اعتماد داشته باشید.
صحبت از سیاست ممنوع، تشریفات اداری بیش از حد ممنوع.
مشتری، ایده آلِ یک کار را مشخص می کند.
ایده های بنیانی و ریشه ای ایده های بدی نیستند.
راه های متفاوتی را برای کار کردن اختراع کنید.
هر روز با هم همکاری داشته باشید، کسی بدون همکاری با بقیه از پارکینگ خارج نشود.
باور داشته باشید که ما با هم از پس هر چیزی بر می آییم.
اختراع کنید.
گزارش سالانه HP1999
عالیهههههه مثل همیشه ؛)
بسیار خوشحالم که با سایت ارزشمند و عالی شما آشنا شده ام و ممنونم از مطالب بسیار مفید و کاربردی که در اختیار عموم قرار دادید