برای اغلب مردم، تعیین اهداف آسان است ولی مسئله، اجرا و اقدام و داشتن پشتکار برای رسیدن به اهداف است. همان گونه که دیانا اسکارف هانت میگوید “اهداف رویاهایی با یک موعد زمانی هستند” هرکسی رویاهایی دارد اما افراد موفق رویاهایشان را به اهدافِ قابل دستیابی، تبدیل میکنند. برای اینکه مطمئن شوید که به اهدافتان میرسید در این مقاله ۱۰ راهکار که به شما کمک میکند از یک فرد رویاپرداز به یک فرد عامل تبدیل شوید، آوردهایم.
-
از روش SMART استفاده کنید.
“ما مجموعهای از چیزهایی هستیم که مدام تکرارش میکنیم. فضیلت یک عمل نیست بلکه یک عادت است.” ارسطو
از اهداف SMART برای سالها استفاده میشود چون جواب خودشان را پس دادهاند. مطمئن شوید که اهدافتان این گونه هستند:
روشن و واضح
یک هدف روشن و واضح معمولا به ۵ سوال پاسخ میدهد (چه چیزی، چرا، چه کسی، کجا و کدام). نوشتن اهداف به صورت واضح و دقیق، جزئیات آنها را مشخص میکند و باعث میشود بتوانید چیزی که میخواهید را به سادگی مشخص کنید.
قابل اندازه گیری
اگر هدفتان قابل اندازهگیری نباشد، راهی برای دانستن اینکه شما در حال پیشرفت هستید یا خیر وجود ندارد. باید بتوانید به این سوال پاسخ دهید “چگونه بفهمم که چه زمانی به این هدف میرسم؟”
قابل دستیابی
هدفتان باید چیزی باشد که بتوانید در واقعیت آن را بدست آورید. من دوست دارم مانند یک پرنده، بدون چتر نجات از روی یک صخره بپرم ولی آیا زنده میمانم؟ هرچند یادگیری پرواز از روی صخره با کایت و پاراگلایدر هدف واقعبینانهتری است.
مرتبط بودن
اگر هدفتان برای شما معنی خاصی ندارد بنابراین ارزش دنبال کردن را هم ندارد. اهدافتان را با ارزشهای عمیقتان پیوند بزنید تا معنای بیشتری برایتان داشته باشند. مطمئن شوید که ۱۰۰% پشت سر اهدافتان و در حال دنبال کردن آنها هستید طوری که برای دستیابی به آنها انگیزه داشته باشید.
محدوده زمانی
باید برای اهدافتان محدوده زمانی تعیین کنید. در غیر این صورت آن هدف، رویایی است که هرگز به واقعیت نخواهد رسید. تعیین یک موعد زمانی و مهلت برای رسیدن به اهداف باعث میشود نسبت به، به ثمر رسیدن آنها متعهدتر باشید.
-
اهدافتان را بنویسید و آنها را به نمایش بگذارید.
“میشنوم و فراموش میکنم، میبینم و به یاد میآورم، مینویسم و درک میکنم.” ضربالمثل چینی
به محض اینکه شما اهدافتان را مینویسید بخش بزرگی از آن را انجام دادهاید. یک مطالعه نشان داده در میان مردمی که اهدافشان را نوشتهاند و نسبت به آنها متعهد بودهاند و پیشرفتشان را به صورت هفتگی گزارش داده و با دوستان به اشتراک گذاشتهاند ۷۶% آنها را انجام دادهاند. این در مقایسه با گروهی است که ازشان خواسته شده فقط دربارهی اهدافشان فکر کنند. در این گروه، تنها ۴۳% اهدافشان را انجام دادهاند. با نوشتن اهدافتان آنها را واقعی میسازید، آنها کلمات ملموس روی کاغذ هستند نه یک رویای آسمانی در ذهنتان.
-
اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر بشکنید.
“چگونه یک فیل را بخوریم؟ لقمه لقمه!”
این همان کاری است که باید برای اهداف بزرگ انجام دهید. آنها را به لقمههای هفتگی و روزانهی قابل مدیریت تبدیل کنید. اگر این کار را نکنید، زمانی که هدفتان طولانی مدت یا خیلی بزرگ باشد، انگیزهی خود را از دست میدهید.
-
یک طرح و برنامهی عملیاتی ایجاد کرده و آن را دنبال کنید.
“اگر در برنامهریزی کردن شکست بخورید، برای شکست برنامهریزی کردهاید.” بنجامین فرانکلین
بهترین هدیهای که میتوانید به خودتان بدهید یک طرح و برنامهریزیست که روی آن حسابی فکر شده است. برای سازماندهی تمام اهداف کوچک روزانه و هفتگیتان زمان بگذارید تا بتوانید پیشرفتتان را به سادگی بررسی کنید یا کس دیگری را مسئول قرار دهید تا این کار را انجام دهد و شما را در مسیر نگه دارد.
-
اهداف تان را تا حد امکان در اوایل روز انجام دهید.
“حدود ۵۰ سال است که وقتی خورشید سر زده من در تختخواب نبودهام.” توماس جفرسون
اگر در مورد زندگی افراد موفق مطالعه کنید، خواهید فهمید که آنها اکثر اوقات قبل از طلوع خورشید، بیشتر از بقیهی مردم کار میکنند. اقدامات لازم برای اهدافتان را در اول صبح انجام دهید تا احساس کنید که روزتان را به درستی آغاز کردهاید. این گونه، همیشه زمان برای انجام دادن آنها وجود خواهد داشت.
-
درباره اهداف تان با دیگران صحبت کنید تا احساس وظیفه کنید.
“مسئولیتپذیری نوعی از توانایی پاسخگویی است” استفان ر.کاوی
وقتی که شخصی قصد داشته باشد پیشرفتتان را بررسی کند، شما بهتر و سریعتر کار میکنید و اهدافتان را پیگیری میکنید. یک دوست خوب یا مربی و مرشد بیابید که نقش محرک را داشته باشد، به شما انگیزه ببخشد و بسته به شرایط به شما تلنگر بزند. وقتی تاثیر و کارآیی این روش در پیشرفتتان را ببینید، حتما ارزش آن را خواهید دانست.
-
مطمئن شوید که اهداف تان شما را بر میانگیزانند.
“اگر میخواهید زندگی شادی داشته باشید آن را به یک هدف گره بزنید، نه به آدمها و اشیاء.” آلبرت انیشتین
اهدافتان باید منبع شادی و لذت در زندگیتان باشند. آنها باید یکی از دلایل اصلیِ بلند شدن شما از رختخواب در صبح باشند. اگر اهدافتان به شما انگیزه نمیدهند، باید آنها را مجددا ارزیابی کنید.
-
از عبارات مثبت برای بیان اهداف تان استفاده کنید.
“دلیل اصلی برای تعیین یک هدف این است که در مسیر تحقق آن شخصیتتان ساخته میشود و این همیشه ارزشش از آنچه به دست میآورید بیشتر است.” جیم ران
تعیین کردن و تحقق بخشیدن به اهدافتان شما را تغییر میدهد و تبدیل به یک شخص مثبت میشوید، کسی که برای زندگی بسیار هیجانزده است. مطمئن شوید که اهدافتان این موضوع را بازتاب میکنند. نگویید “هدف امروزم این است که خرابکاری نکنم” به جای آن میتوانید بگویید “هدفم این است که با انجام دادن فلان کار (ذکر شود) در حرفهام بهتر شوم.” آیا تفاوت بیان را میبینید؟ هیچ کس نمیتواند نسبت به دور شدن از چیزهای منفی در طول روز، اشتیاق داشته باشد. در عوض، این فکر را تغییر دهید و روزتان را با تعقیب و دنبال کردن موفقیتها بگذرانید.
-
اهداف تان را در جنبههای مختلف زندگی تعیین کنید.
“بزرگترین خطر برای اکثر ما این نیست که هدفمان بسیار بزرگ است و به آن نمیرسیم بلکه این است که بسیار کوچک است و به آن میرسیم.” میکل آنژلو
فقط اهداف شغلی تعیین نکنید. شما باید خودتان رابه چالش بکشید با تعیین اهداف تناسب اندام، اهداف مالی، اهداف خانواده، اهداف ارتباطات، اهداف آموزشی، اهداف معنوی، اهداف سلامتی و اهداف ماجراجویی. هر بخش از زندگیتان که برای شما با ارزش است باید یک هدف داشته باشد تا به شما برای بهبودتان در آن زمینه کمک کند.
-
اهدافی بر پایهی عملکردتان تعیین کنید و نه بر اساس نتیجه.
“دلیل نهایی برای تعیین اهداف این است که شما تبدیل به شخصی شوید که لیاقت رسیدن به آن هدف را دارد.” جیم ران
بسیاری از چیزها خارج از کنترل شما هستند. مثلا، شما یک هدف ماجراجویی برای صعود به قله اورست دارید. طبق یک برنامه پیش میروید و روزانه تمرین میکنید. لحظهای فرا میرسد که برای صعود به دامنه یخی کوه با تیم خود آماده هستید. ناگهان، یک طوفان بزرگ جلوی راهتان را میگیرد.کنترلِ آب و هوا از دایرهی نفوذ شما خارج بوده است. شما به تمام اهداف عملکردی خودتان تحقق بخشیدهاید. فقط به خاطر اینکه این دفعه نتیجه نگرفتید به این معنی نیست که شکست خوردید.
شما آماده بودید. اتفاقی افتاده و شما نتوانستید این دفعه از کوه بالا بروید. با این حال، صرف نظر از نتیجه، شما تبدیل به شخصی شدید که توانسته از قلهی زندگی خودش بالا برود و این باعث باز شدن دری در زندگیتان میشود.
دلیل تلاشتان باید این باشد. وقتی که اهداف تان را تعیین میکنید نگویید “هدفم صعود به قله اورست در ژانویه ۲۰۱۷ است” در عوض بگویید “هدفم این است که تا ژانویه ۲۰۱۷ به طور کامل برای صعود به قله اورست آماده باشم و تمام آنچه در توانم است را برای صعود به قله انجام بدهم.” هدف اول فقط اگر همه چیز بر وفق مرادتان پیش برود قابل دستیابی است. هدف دوم به طور کامل قابل دستیابی است و فقط به شما بستگی دارد.
“در بلند مدت، انسانها به چیزهایی که هدفگذاری میکنند، میرسند. بنابراین بهتر است که هدفهای بزرگی را نشانه بگیرند.” – هنری دیوید تورئو
بنابراین، شما چه چیزی را هدفگذاری میکنید؟ اگر پاسخی برای این سوال ندارید به احتمال زیاد چیزهایی که در آینده از این زندگی به دست میآورید را دوست نخواهید داشت. به جای بی اراده بودن و واکنش نشان دادن به چیزهابی که در زندگی برایتان پیش میآید، اقداماتی پیشگیرانه برای بیرون رفتن از این شرایط به کار بگیرید و آیندهای که خودتان میخواهید را بسازید.
ما نمیتوانیم هر چیزی که برایمان اتفاق میافتد را کنترل کنیم ولی میتوانیم خودمان را با دنبال کردن اهدافی که باعث اشتیاق ما برای زندگی میشود کنترل کنیم.