احساسات بعضی اوقات می توانند بسیار جالب باشند. در طول یک روز شما ممکن است طیف وسیعی از احساسات مانند شادی، غم، عصبانیت، هیجان، اضطراب، گیجی، تشویش و یا هر احساس دیگری را تجربه کنید. بدون شک کنار آمدن با احساسات منفی سخت است، ولی آنها هم دقیقا به اندازه ی احساسات مثبت جزئی از زندگیمان هستند. پس باید یاد بگیریم که خوب و بد را در کنار هم بپذیریم و از عهده ی آنها برآییم تا بتوانیم انسان شادتری باشیم.
اگر هم اکنون در حال تجربه کردن یک احساس منفی هستید، در اینجا هشت راهکار برای کنترل آن به شما پیشنهاد می کنیم.
-
احساس تان را بشناسید و روی آن اسم بگذارید
اولین راه برای کنترل یک احساس تشخیص و شناسایی آن است. هر کس شیوه ی متفاوتی برای ابراز احساساتش دارد، ولی در اینجا منظورمان شیوه ی ابراز آن نیست، بلکه فقط منظور شناسایی آن است. روی آن احساس در ذهنتان اسم بگذارید. مثلا من عصبانیم، من غمگینم، من در حال حاضر خیلی خوشحالم. به عنوان یک فرد بی طرف و بی تعصب بیرون از مسئله به خودتان نگاه کنید و همه چیز را ارزیابی کنید.
-
به این توجه کنید که احساسات شما چگونه بر رفتارتان تاثیر می گذارند
لحظهای درنگ کنید و به تأثیر احساسات روی رفتارتان توجه کنید. برای مثال اگر عصبانی باشید، بلند و تند تند صحبت می کنید یا ناسزا می گویید. در این حالت شاید دست به سینه بایستید یا با پاهای ضربدری ایستاده باشید. اگر غمگین باشید، آهنگ غمگین گوش می دهید، گریه میکنید یا روی تختتان می خوابید. برای احساسات مثبت نیز همین قضیه صدق می کند. اگر هیجان زده باشید، می خوانید و می رقصید، بلند حرف می زنید یا لبخند می زنید. تشخیص اینکه احساستان چگونه روی رفتارتان تاثیر می گذارد، بسیار مهم است.
-
به خودتان بگویید که این احساس تا ابد طول نمی کشد
احساسات معمولا همیشگی نیستند (البته اگر به مدت طولانی غمناک و اندوهگین هستید، باید به یک متخصص مراجعه کنید). به خاطر همین است که ما بعضی مواقع احساسات مختلفی را تجربه می کنیم. احساس خوبی داریم، احساس بدی پیدا می کنیم، دوباره خوب می شویم و دوباره بد می شویم. اگر احساس بدی را تجربه میکنید، به خاطر داشته باشید که تا ابد دوام ندارد، درست مثل یک درد جسمی. یک استخوان شکسته بالاخره خوب می شود، احساسات هم همینطور. ممکن است امروز خیلی در هم و برهم باشید ولی فردا احساس کاملا متفاوتی داشته باشید. متاسفانه این قضیه برای احساسات مثبت نیز صدق می کند. نیازی نیست که هر روز این را به خودتان یادآوری کنید، ولی اینکه هر از چند گاهی به خودتان یادآوری کنید بد نیست.
-
دلیل به وجود آمدن آن احساس را پیدا کنید
بعد از اینکه احساستان را تشخیص دادید، نام گذاری کردید، چگونگی تاثیر آن روی رفتارتان را مشاهده کردید و به خودتان گفتید که تا ابد طول نمی کشد، قدم بعدی مشخص کردن این است که آن احساس از کجا آمده است. خودتان یا دیگران را به خاطر آن احساس سرزنش نکنید؛ فقط ریشه ی آن را شناسایی کنید. شاید یک ایمیل ناخوشایند از دوست سابقتان دریافت کرده اید، شاید سرپرستتان حرف اشتباهی راجع به کارتان زده، شاید یک چیز کوچکتر مثل ریختن قهوه روی کت جدیدتان باشد یا شاید هم یک قضیه ی بزرگتر، مانند مرگ یکی از اعضای خانواده یا دوستتان باشد. هرچیزی که باشد، سعی کنید آن را پیدا کنید. اگر بیشتر از یک مورد هم باشد، مسئله ای ندارد، تمام دلایل احتمالی برای به وجود آمدن آن احساس را بیابید.
-
آن احساس را بپذیرید
اسم این قدم پذیرش است. این احساسی است که در حال حاضر دارید. چه از آن خوشتان بیاید، دوستش داشته باشید یا خوشتان نیاید. نمی توانید آن را تغییر دهید، باید با آن کنار بیایید و آن را بپذیرید. این احساس به طور کلی شما را تعریف نمی کند و به زودی ناپدید می شود، ولی در حال حاضر فقط آن را همان گونه که هست بپذیرید. به خودتان بگویید این احساس را در هر صورت دارید هرچند ممکن است احساس خوبی نباشد. این کار قطعا کمکتان خواهد کرد.
-
یادآوری کنید که این احساس تان گذراست
بعد از پذیرش احساس، یکبار دیگر به خودتان یادآوری کنید که این حس و حال هم خواهد گذشت. هیچ وقت این مرحله را فراموش نکنید و هرچند بار که نیاز است این مرحله را بین مراحل دیگرتان تکرار کنید. اگر در حال حاضر احساس شادمانی نمی کنید به این معنی نیست که قرار است تا آخر عمرتان این احساس را داشته باشید!
-
به زمان حال بازگردید
بعد از این مراحل، زمان این است که به زمان حال و به هرچه در حال انجام آن بودید، برگردید. اگر به یک استراحت کوتاه نیاز دارید، استراحت کنید، پیاده روی کنید، کمی ورزش کنید یا اگر زمانش را دارید به یک دوست یا یکی از اعضای خانوادهتان زنگ بزنید. هر کار که می توانید و برای برگشتنتان به زمان حال نیاز است، انجام دهید. احساسات شما یک چیز مقطعی است و شما را تعریف نمی کند. به زمان حال، به اکنون و چیزی که الآن هستید، برگردید.
-
از احساسات تان درس بگیرید
اگر احساسی که تجربهاش کردید یک احساس منفی بود، شاید دلیلی برای آن وجود دارد. شاید نشان دهندهی چیزی ست که باعث پریشانی شما می شود. البته عکس این نیز وجود دارد. شاید فقط یک احساس منفی بوده است. این مراحل را طی کنید تا بتوانید این احساسات را کنترل کنید و از آنها بگذرید، البته نه اینکه نادیدهشان بگیرید. آنها را در ذهنتان بایگانی کنید تا در آینده بتوانید اطلاعات سودمندی از آنها به دست آورید.
به این ترتیب شما می توانید از پس هر احساس منفی ( مثل غم، عصبانیت، عجز و درماندگی، تشویش) که به سمتتان می آید، برآیید. شما یک ابر قهرمان هستید، هر کاری می توانید انجام دهید، شما قدرت دارید، کنترل زندگیتان دست خودتان است، شما برای خودتان تصمیم می گیرید، شما مشخص می کنید که نیازتان چیست و شما بهترین دوست خودتان هستید.